بعد از شهادت حاج قاسم دی‌ماه برایم تلخ است؛ درود حضرت عالی‌مقام! فرمانده!


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: فاطمه عارف‌نژاد در چند سال گذشته شاعر پرکاری بوده است. او بین شاعران فارسی‌زبان تنها کسی است که بیشترین شعرها را برای حاج قاسم سلیمانی، طوفان الاقصی و جبهه مقاومت سروده است. ویژگی شعرهای عارف‌نژاد درهم‌تنیدگی با دغدغه‌ها و عواطف عمیق شاعر است. همین ارتباط روحی و عاطفی شاعر با این موضوعات است که باعث شده عارف‌نژاد بیشترین شعرها را در حوادث و وقایع یکی دو سال اخیر جبهه مقاومت بنویسد و مورد توجه جامعه ادبی قرار گیرد.

چندی پیش بود که کتاب «در رکاب صبح»‌ از او توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شد؛ کتابی که همه شعرهای آن، یعنی ۴۵ غزل، درباره جبهه مقاومت بود و همه آنها از هفت اکتبر به بعد سروده شده بودند. این کتاب بود که عارف‌نژاد را بیش از پیش به جامعه ادبی معرفی کرد و آخرین موفقیت او هم عنوان برگزیده ویژه کنگره ملی شعر «شهید القدس» با موضوع فلسطین و حاج قاسم بود.

به بهانه سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی به سراغ فاطمه عارف‌نژاد رفتیم تا درباره شعرهای او در فضای جبهه مقاومت و حاج قاسم با این شاعر گفتگو کنیم.

در ادامه متن شروح این گفتگو را می‌خوانید؛

* خانم عارف نژاد، شما غیر از اینکه در یک سال گذشته در مورد جبهه مقاومت شعرهای زیادی نوشتید، در مورد حاج قاسم هم شعرهای زیادی دارید و در کنگره شهید القدس هم عنوان برگزیده ویژه را به دست آوردید. ظاهرا با چند شعر در این کنگره برگزیده شده بودید. توضیح می‌دهید؟

بله، این کنگره با محوریت شخص حاج قاسم بود و البته شعرهای پیرامون موضوع فلسطین هم در این جشنواره دیده می‌شدند. با توجه به اینکه حاج قاسم به عنوان فرمانده سپاه قدس خدمات زیادی به آرمان قدس داشتند، دوستان به این نتیجه رسیده بودند که دایره مضمونی بیشتری را در نظر بگیرند و فلسطین هم در موضوعات کنگره باشد. به همین خاطر من با تعدادی از شعرهایم درباره فلسطین و حاج قاسم در آن شرکت کرده بودم. اما عنوان برگزیده ویژه برای خود من هم یک غافلگیری بزرگ بود، چون چنین بخشی پیش از این برای جشنواره اعلام نشده بود. یعنی عنوان برگزیده ویژه در فراخوان کنگره نبود و بنا بود ۱۰ نفر برگزیده اعلام شود. این از ابتکار عمل بزرگواران بود که چنین بخشی را به خاطر من به اختتامیه اضافه کردند.

* آقای کاظمی دلیلش را در اختتامیه کنگره توضیح داد، اما از زبان شما هم بشنویم چه شد که چنین عنوانی برای شما در نظر گرفتند؟

داوری‌ شعرهای کنگره بدون اسم شاعران انجام می‌شد؛ یعنی شعرها کدگذاری شده بودند و داورها اسم شاعر را نمی‌دانستند. وقتی که داوران شعرهای نهایی را انتخاب می‌کنند، ۱۰ شعر را به عنوان برگزیدگان نهایی به دبیرخانه ارسال می‌کنند تا اسم شاعران مشخص شود. می‌گفتند وقتی که اسامی برگزیدگان را به ما دادند، فقط اسم پنج نفر بود؛ در حالی که باید ۱۰ شاعر معرفی می‌کردند. سوال کرده بودند بقیه اسم‌ها کجاست؟ جواب داده بودند که ۵ تا شعر از یک شاعر برگزیده شده است. آنجا متوجه شده بودند که بنده با ۵ شعرم به مرحله نهایی رسیده‌ام. همین اتفاق داوران را به این نتیجه رسانده بود که عنوان برگزیده ویژه را برای جشنواره تعریف کنند.

* پس شما باعث شدید چند شاعر به برگزیده‌ها اضافه شود!

بله. بعد سراغ دیگر شاعران رفته بودند و چند شاعر دیگر را که امتیازهای بیشتری آورده بودند، به برگزیده‌ها اضافه کردند. با این حال در اختتامیه ۸ نفر را معرفی کردند؛ یعنی باز هم برگزیده‌ها کامل نشدند.

* خودتان هم در اختتامیه حضور نداشتید و مادرتان به نمایندگی از شما جایزه را تحویل گرفت. چرا؟

کم سعادتی من بود. دوستان شاعر می‌دانند که من به خاطر معلولیتی که دارم، نمی‌توانم در شب شعرها و برنامه‌های زیادی شرکت کنم. متاسفانه سالن اختتامیه کنگره شهید القدس برای حضور من شرایط استانداردی نداشت. البته قرار بود اختتامیه در محل دیگری برگزار شود، اما در نهایت در سالنی برگزار شد که به خاطر پله‌های زیاد من نمی‌توانستم در آن شرکت کنم. من حتی تا جلوی سالن رودکی هم آمدم، اما چون امکان آمدن به داخل سالن نبود، برگشتم.

* می‌خواهم سوالی در مورد حاج قاسم بپرسم. زمانی را که حاج قاسم شهید شد، به یاد دارید؟ دوست دارم از حس و حال آن لحظه شما بپرسم. چون تأثیر زیادی بر شعرهای بعدی که نوشتید داشت. درست است؟

بله. به خوبی آن لحظه را به یاد دارم. روز شهادت حاج قاسم خیلی سخت گذشت. یعنی برای ما که از بچگی با حاج قاسم بزرگ شده بودیم، خیلی سخت بود. پدر من پاسدار است و زمان جنگ هم از رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله و جزو نیروهای حاج قاسم بود. به خاطر همین همیشه اسم حاج قاسم در خانه ما بود. خبر شهادت سردار را هم خیلی بی‌مقدمه و ناگهانی شنیدم. تلویزیون ما روشن نبود و اصلا خبر نداشتیم چه شده است. برادرم آمد و بدون مقدمه گفت «حاج قاسم شهید شد». به برادرم گفتم «نه، خبر تکذیب می‌شه». تلویزیون را روشن کردیم و دیدیم که خبر شهادت سردار در زیرنویش شبکه خبر اعلام شد. آن موقع بود که مطمئن شدم و اولین شعری هم که برای شهادت سردار گفتم، یکی دو ساعت بعد از شهادت ایشان بود. البته من از قبل هم برای ایشان شعر داشتم؛ یعنی حتی زمان حیات حاج قاسم هم توفیق داشتم که برای ایشان شعر بنویسم. آن قدر این شخصیت الهام بخش بود که همان موقع هم ما شعر داشتیم، ولی اولین شعرم را همان لحظات بعد از شهادت نوشتم.

* شعری که چند ساعت بعد از شهادت حاج قاسم نوشتید چه شعری بود؟ به یاد دارید؟

این غزل بود:

درود حضرت عالی‌مقام! فرمانده!

سلام تازه‌شهیدا! سلام فرمانده!

چقدر زخمِ نبودت عمیق و جان‌فرساست

کجاست داغ تو را التیام فرمانده؟

خوشا به حال دل پاره‌پاره‌ات که رسید

به وصل دوست _علیه السلام_ فرمانده

تو صبح شب‌شکنی کی غروب خواهی کرد؟

شب است و غرق خیالات خام فرمانده

کجا شعاع شهادت به خون کشیده شود؟

کِی آفتاب شود قتل عام فرمانده؟

بتاب از افق انتقام بر عالم

که خواب خوش به حرامی حرام فرمانده

از آن‌طرف که تویی رمز حمله‌ای دیگر

از این‌طرف همگی احترام فرمانده

قسم به خون تو که ذوالفقار ما امروز

برون کشیده شده از نیام فرمانده

ببین که ما همه پا در رکاب خون توییم

سپاهیان پیاده‌نظام فرمانده

بیا دوباره که فرماندهی کنی یارا

بخوان، بخوان رجز انتقام فرمانده

شهید زندۀ قوم مقاومت بودی

شهادتت شده حسن ختام فرمانده

تویی تمام‌ترین آرزوی هر شاعر

و من همین غزل ناتمام فرمانده…

* شعر نوشتن در آن وضعیت حالت عجیبی است. یعنی غلیان احساسات و غلبه عواطف عمیق به قلم شاعر. اولین شعر بعد از حاج قاسم را چه طور نوشتید؟

احتمال می‌دهم این شعر جزو اولین شعرهایی است که برای سردار گفته شد. من هم می‌دیدم که از مطلع آن جاهای مختلفی استفاده شد. در کل از این شعر استقبال خوبی شد و در برنامه‌های مختلف تلویزیونی خوانده می‌شد. نوشتن در آن شرایط واقعاً سخت است اما شاید تنها کاری بود که آن موقع از دستم بر می‌آمد. آن هم نه برای اینکه شعر بگویم تا منتشر شود و دیده شوم. آن موقع اصلا به فکر انتشارش هم نبودم؛ تنها به فکر این بودم که شاید با نوشتن شعر یک مقدار آرام‌تر شوم.

* با اینکه شعرهای زیادی برای فلسطین و حاج قاسم و جبهه مقاومت نوشتید، هیچ‌کدام آنها تصنعی و تکراری و کلیشه‌ای نیستند. این نشان می‌دهد خانم عارف‌نژاد یک ارتباط قلبی و روحی با این موضوعات برقرار کرده است. درباره درباره رابطه‌ای که با این موضوعات دارید، کمی توضیح می‌دهید؟

حقیقت این است که شعر مقاومت همیشه برای من جدی بوده است. یعنی من شعر را اصلا با شعری برای شهدای غواص شروع کردم. اولین شعری که گفتم شعر برای شهدای غواص بود؛ به همین خاطر فکر می‌کنم شعر یک جورهایی هدیه شهدا به من بوده است. اما بعد از طوفان الاقصی اتفاق دیگری افتاد. یعنی انگار طوفان الاقصی نه فقط در سرزمین‌های اشغالی، بلکه در خانه ما هم اتفاق افتاد. طوفان الاقصی همه زندگی ما را متأثر کرد و من بعد از طوفان الاقصی توفیق داشتم که شعرهای بیشتری بنویسم. هم شعرهایم بیشتر شد، هم مطالعاتم بیشتر شدند. من قبل از طوفان الاقصی برای حاج قاسم ده دوازده تا شعر داشتم، اما برای فلسطین شعری نداشتم.

* قبل از طوفان الاقصی برای حاج قاسم ده دوازده شعر داشتید؟ نه؟

بله. قبل از طوفان الاقصی.

* بعد طوفان الاقصی چند شعر اضافه شد؟

بعد از طوفان الاقصی هم دو سه تا شعر دیگر کار کردم. می‌خواستم بگویم با اینکه برای حاج قاسم شعرهای زیادی داشتم، برای فلسطین تا قبل از طوفان الاقصی شعری نداشتم. یکی دو تا شعر بود که خودم از آنها راضی نبودم و دوست‌شان نداشتم. یعنی از نظر خودم شعرهای قابلی نبودند. اما برای فلسطین اولین شعر جدی‌ام را دقیقا بعد از طوفان الاقصی نوشتم؛ چند ساعت بعد از اینکه خبر طوفان الاقصی رسانه‌ای شد. بعدش هم من احساس کردم که باید جور دیگری به محور مقاومت پرداخته شود. متاسفانه فضای شعری ما گاهی شعارزده و کلیشه‌ای است. شکستن این کلیشه‌ها کار دشواری است. من خودم ادعا ندارم که موفق شدم این کار را انجام بدهم، اما دست کم تلاشم این بود که در این مسیر حرکت کنم. به همین دلیل مطالعاتی داشتم و شعرهای پیش از این را خواندم و سعی کردم ارتباط نزدیکتری با موضوعات مرتبط با فلسطین برقرار کنم. امیدوارم که این مسیر ادامه داشته باشد و به جاهای بهتری برسد.

* نکته دیگری درباره شعر یا حاج قاسم دارید که اضافه کنیم؟

دی‌ماه من هر سال به خاطر شهادت حاج قاسم سخت و تلخ است. تلخ است. من خودم متولد دی‌ماه هستم، ولی دی‌ آنقدر برایم تلخ و سنگین می‌گذرد که تولد خودم را از یاد می‌برم و فرصتی برای جشن و خنده نیست. احساس می‌کنم پرداختن به حاج قاسم در شعر، هنوز خیلی جای کار دارد. اینکه می‌گویم نزدیک پانزده تا شعر برای ایشان دارم، به نظرم قدم خیلی کوچکی است و این کارها برای سردار خیلی ناچیز است. شخصیت حاج قاسم خیلی جای کار دارد و باید خیلی جلوتر برویم.



منیع: خبرگزاری مهر

نویسنده‌ای که از تشییع شهید آوینی به حج مشرف شد


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم‌، «پرستو در قاف» سفرنامه حج علیرضا قزوه است که در سال 72به این سفر مشرف شده است. متن کتاب به صورت یادداشت‌های روزانه است و مضمون بیشتر ادبی و تاریخی است. طبع لطیف شاعرانه قروه موجب شده که در جای جای این سفرنامه تراوشات ادبی و ذوقی جریان داشته باشد.

قزوه در هر بخش از سفرنامه خود بیت‌هایی از بیدل و سعدی و… و حتی شعرهای خود را ذکر کرده است‌، او گریزهایی نیز به «سفرنامه ناصرخسرو» و «خسی در میقات» جلال آل احمد داشته و بیشترین تاثیر را از سفرنامه جلال گرفته است.

سفرنامه قزوه تنها به ذکر وقایع سفر خلاصه نمی‌شود،‌ او به هر جایی که می‌رسد تاریخچه‌ای می‌گوید، اگر جا داشته باشد از زمان حضرت آدم تا صدر اسلام و گاهی تا حکومت آل سعود. تاریخ گفتن‌ها در مورد مسجدالنبی و مسجدالحرام آمده تا شیعیان نخاوله در مدینه و مسجد کوچکی در میان منا که اثری از آن نمانده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «بوی مدینه می‌آید. این را از نم نم باران فهمیدم. دل‌ها بی‌تاب‌اند و چشم‌ها گریان. سمت چپمان مسجد شجره است. کم کم شهری سپیدپوش به استقبالمان می‌آید و من چقدر دوست دارم بقیع را ببینم و چقدر دلم می‌خواهد مدینه را بغل کنم و سرش را بگذارم روی شانه‌هایم.»

 کنجکاوی قزوه باعث شده چیزهایی را در طول سفرش ببیند که از نگاه اکثر حاجیان دور می‌ماند. خارج از برنامه‌های کاروان، در مدینه و مکه می‌گردد و دنبال نشانه‌هایی از تاریخ می‌گردد، تا خود را در آن برحه ببیند. عربی را نسبتاً می‌داند، سراغ حاجیان کشورهای مختلف می‌رود و به بهانه تعارف پسته‌ای سر صحبت را باز می‌کند. با مصری‌ها و نیجریه‌ای‌ها و ترک‌ها و… بحث‌هایی دارد، اما هیچ‌گاه آبش با سعودی‌ها در یک جوی نمی‌رود. نویسنده همراه با کاروانی است از خانواده شهدا و جانبازان و تعدادی از اهل ادب، گرچه اثر زیادی از همسفران و فضای کاروان در کتاب نیست.

ماجرای تشرف قزوه به حج نیز در نوع خود جالب است،‌  سال 72 است، قزوه در میان تشییع‌کنندگان شهید آوینی موج می‌خورد که به او خبر می‌دهند اسمش درآمده و امسال راهی حج است. از همان‌جا جر وبحث با نفسش شروع می‌شود که سید مرتضی آوینی به خدا رسید، تو می‌خواهی بروی خانه خدا چه بگویی با این احوالاتت! این حساب‌کشی‌ها از خود ادامه دارد تا رمی جمرات که می‌گوید شیطان هفت بار مرا سنگ زد و در میان گریه‌ام به من خندید!

«پرستو در قاف» از حال و هوای روزهای جنگ نیز بی‌بهره نیست؛ برای مثال نویسنده از مسجد شجره با جمله «مسجد شجره بوی شب عملیات می‌داد» یاد می‌کند. وجه تسمیه عنوان کتاب «پرستو در قاف» این است که «پرستو» نام پرنده‌ای است که از جهت سفرهای طولانی مشهور است و «قاف» هم عالم قرب خداوند و نیز تلفظ نام پنجاهمین سوره قرآن است. طبع شاعرانه نویسنده در کنار اطلاعات تاریخی که در مورد مکان‌های مذهبی متفاوت بیان می‌کند، ویژگی خاصی به این اثر بخشیده است.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

غوغایِ قیاسِ قلب؛ از کانی‌مانگا و بهشت‌ زهرا تا احد و بقیع


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، گلعلی بابایی نویسنده کتاب”غوغای غبار” در ادامه روایت خود از تجربه حج تمتع و نگارش سفرنامه گفت: 

همانطور که همه اتفاقات جبهه را روزانه می‌نوشتم، در سفر حج هم یادداشت‌هایی می‌نوشتم. بعد از اینکه حسین بهزاد گفت همه را باید کامل بنویسی و تبدیل به سفرنامه کنی، جدی‌تر نوشتم. 

چون آمدن من به حج به واسطه کتابی بود که برای جبهه نوشته بودم، پس باید این جا هم حق جبهه را ادا می‌کردم. مثلاً بقیع را با شهدای گمنام، احد را با عملیات تنگه کانی‌مانگا، دهکده حضرت رسول (ص) را با عرفه قیاس می‌کردم که به نوعی یاد شهدا هم باشد.

نقطه اوج جذابیت،‌ آنجا بود که به طواف می‌رفتم و دور کعبه یاد شهدا بودم و با خدا نجوا می‌کردم. هر سال ایام حج این کتاب را مرور می‌کنم، نوشته‌های خاطره‌انگیزی دارد و گویی اصلاً نوشته‌ها فراتر از چیزی شده که در ذهنم بود.

در نگارش آن سعی کردم از سفرنامه‌های قبلی مثل آثار “جلال آل احمد” و “دکتر شریعتی” الگو بگیرم. نگارش کتاب طوری‌ست که اگر کسی توضیح‌المسائلی همراه نداشته باشد می‌تواند مناسک حج را یاد بگیرد. در کنار آن، موقعیت جغرافیایی مکه را هم سعی کردم به خوبی توصیف کنم.

در نهایت محتوای کتاب طوری شد که بیشتر کسانی که آن را خواندند، اظهار لطف داشتند و دلیل آن چیزی نبود جز اینکه آنچه به قلم آمد، شاید از توان خود من فراتر بود و لطفی از طرف حضرت حق و شهدا که توفیق دادند من این کار را انجام دهم.

 

.

 

 

 



منبع: خبرگزاری تسنیم

اختتامیه جشنواره داستان کوتاه ماه هنر کامل برگزار می‌شود


به گزارش خبرگزاری مهر، اختتامیه نخستین جشنواره ماه کامل هنر که با هدف معرفی آثار خلاقانه از نویسندگان کمتر شناخته شده، از پاییز ۱۴۰۳ آغاز به کار کرد، روز یکشنبه ۲۳ دی در فرهنگسرای اندیشه برگزار می‌شود.

جشنواره‌ ماه کامل هنر سه اثر برگزیده را به عنوان بهترین آثار و سه اثر را به عنوان خلاقانه‌ترین آثار معرفی می‌کند.

برگزیدگان دور نخست داوری در بخش اصلی به این‌ترتیب هستند:

حمیدرضا حاجی‌خانی از ابهر
سمیه حسینی از اصفهان
سیاوش قربانی‌پور از شهرکرد
سیمین نادمی از تهران
فاطمه جی‌افزام از ساری
فاطمه کارگر از رشت
فاطمه گلی از اصفهان
فروغ بصیری از شیراز
مجتبی یوسف‌وند از تهران
محمدرضا مهرآریا از کرمانشاه
مریم امانی از کرمان
مصطفی سلیمانی از قم
منا کرمی از کرمانشاه
مهین راد از مشهد
مینا یادگیر بصیر تهران
ندا پیشوا از تهران
نرمین رحمتی از مریوان
یگانه شیخ‌الاسلامی از قزوین

برگزیدگان دور نخست داوری در بخش داستان خلاق عبارت‌اند از:

ادریس حسین پور از میناب
محمد قاسمی از اراک
منا کرمی از کرمانشاه
مهین راد مشهد
ندا پیشوا از تهران
یگانه شیخ الاسلامی از قزوین

اختتامیه این‌رویداد روز یکشنبه ۲۳ دی از ساعت ۱۶ تا ۱۸ در فرهنگسرای اندیشه برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

اما و اگرها برای صادرات حرفه‌ای کتاب ایران


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، صادرات کتاب، رؤیایی است که ایرانی‌ها در یک دهه گذشته در سر می‌پرورانند. هرچند بازار کتاب ایران در طول این سال‌ها متأثر از شرایط اقتصادی، بیشتر متمرکز بر چاپ کتاب‌های ترجمه بوده است، اما برخی از فعالان نشر تلاش کرده‌اند تا راهی برای معرفی محصول فکر ایرانی به بازار نشر جهانی بیابند. تلاش‌هایی که عمدتاً فردی و وابسته به یک ناشر خاص بوده است.

امسال این تلاش با برگزاری اولین دوره فلوشیپ تهران رنگ دیگری به خود گرفت و تلاش شد تا زیر سایه یک حرکت منسجم، فرصتی برای تولد دوباره کتاب‌های ایرانی به دیگر زبان‌ها مهیا شود. هرچند این رویداد اولین تجربه ایران بود و در فرصت کمی مانده به برگزاری نمایشگاه شروع آن کلید خورد، اما آمار و ارقام منتشر شده از ماحصل کار، نشان می‌دهد که می‌توان روی آن حساب کرد و به ادوار آینده آن امیدوار بود.

از میان ناشران ایرانی متقاضی حضور در این رویداد فرهنگی‌، 30 انتشارات و آژانس ادبی شامل انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان، انجمن ناشران دیجیتال کودک و نوجوان، انجمن تصویرگران ایران، شورای کتاب کودک، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، کارگزاری ادبی ناکتا، آژانس ادبی کیا، آژانس ادبی صبا، آژانس ادبی سلجوق، کارگزار ادبی با مدیریت سمیه سلطان‌پور،‌ کارگزاری ادبی روایت قلم، انتشارات شهر قلم، انتشارات میچکا، نشر افق، کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، انتشارات مهرستان، نشر مهرک باادب، انتشارات براق، انتشارات پرتقال، کتابهای طوطی (انتشارات فاطمی)، انتشارات نخل سبز، انتشارات جمال، انتشارات داستان‌های کودکان، انتشارات ایران‌بان، انتشارات به‌نشر، انتشارات پی‌نما، انتشارات آی قصه و نشر گاندو، انتشارات هزار برگ، انتشارات شورا و انتشارات محراب قلم انتخاب شدند تا با 30 ناشر و آژانس ادبی از 22 کشور جهان شامل ترکیه،‌ هند، عربستان، استرالیا، چین، ازبکستان، روسیه، پاکستان، قزاقستان، مقدونیه، مالزی، مغولستان، اندونزی، ایتالیا، اسپانیا، عمان، کویت، بنگلادش، ازبکستان و قرقیزستان به مذاکره بنشینند.

در نهایت، به گفته علیرضا نوری‌زاده، دبیر اجرایی طرح فلوشیپ تهران‌، تعداد 168 پیش‌قرارداد بین ناشران ایرانی و ناشران خارجی به امضا رسید که نهایی شده این قراردادها در ماه‌های پیش رو مشخص می‌شود.

لزوم برگزاری دوره‌های آموزشی برای ناشران

علیرضا سبحانی‌نسب، مدیر انتشارات بین‌المللی جمال، در گفت‌وگو با تسنیم، برگزاری اولین دوره فلوشیپ تهران را مثبت ارزیابی کرد و گفت: اولین دوره فلوشیپ تهران امسال برگزار شد و همکاران تجربه قبلی برای برگزاری این رویداد را نداشتند. از سوی دیگر، از تجربه دست‌اندراکاران فلوشیپ ترکیه برای برگزاری این رویداد استفاده شد که این امر به جهت اینکه کار بهتری برگزار شود، خوب بود. مهمترین نکته این است که ترس و تردید از برگزاری چنین رویدادی در ایران از بین رفت و الآن می‌توانیم به برگزاری دوره‌های بعدی آن بیندیشیم.

او لزوم برگزاری کارگاه‌های مختلف و متنوع برای ناشران را یک امر ضروری دانست و افزود: فلوشیپ یعنی یک سال کار کنی و سه روز نمایش و مانور تبلیغاتی و عملیاتی داشته باشی؛ لذا آغاز کردن کار آن هم وقتی که تنها سه ماه به برگزاری مانده، چندان قابل پذیرش نیست. با این حال، اولین قدم در این مسیر، خوب بود؛ به شرط اینکه از الآن کار را به گونه‌ای شروع کنیم که سال دیگر 100-150 ناشر قوی در این رویداد شرکت کنند.

کتاب , بازار نشر , ادبیات کودک و نوجوان , نمایشگاه بین المللی کتاب تهران , نمایشگاه کتاب ,

سبحانی‌نسب آموزش به ناشران برای حضور در چنین رویداد بین‌المللی را یک ضرورت دانست و یادآور شد: لازم است که سواد بین‌المللی حوزه نشر اعم از سواد خرید و فروش رایت، سواد حضور در فضاهای بین‌المللی و … را به ناشران در طول یک سال آینده آموزش دهیم. اینکه اصلاً چگونه به نمایشگاه‌های بین‌المللی برویم؟ قراردادهای بین‌المللی بین ناشر و آژانس ادبی چگونه است؟ اساساً چند قرارداد وجود دارد؟، در تعامل با ناشران خارجی چگونه صحبت کنیم؟ اصطلاحات حوزه نشر به زبان انگلیسی چگونه است؟ و … از جمله مباحثی است که باید به ناشران آموزش داده شود.

حرکت به سمت برگزاری فلوشیپ جهان اسلام

 سبحانی‌نسب با بیان اینکه ما الآن یک سال وقت داریم تا برای فلوشیپ سال آینده قوی‌تر ظاهر شویم، ادامه داد: لازم است برنامه‌ریزی صورت گیرد تا مرکزی در وزارت ارشاد یا با سپردن امور به مجموعه‌ای خصوصی، حداقل 10 کارگاه جدی برای بالا بردن سواد بین‌المللی ناشران در طول یک سال آینده برگزار شود تا در رویداد سال بعد، قوی‌تر ظاهر شویم.

سبحانی‌نسب در ادامه به پیشنهادی برای حضور در فلوشیپ جهان اسلام اشاره کرد؛ امری که می‌تواند هم از نظر فرهنگی و هم از نظر اقتصادی مسیر ویژه‌ای برای نشر ایران باز کند: زمزمه‌هایی برای برگزاری فلوشیپ جهان اسلام وجود دارد که اگر این اتفاق برای حوزه کودک و نوجوان رخ دهد، خیلی مبارک است.

راه‌های نرفته در مسیر جهانی شدن ادبیات ایران

بسیاری ادبیات کودک و نوجوان را سکوی پرش ادبیات ایران به بازارهای جهانی می‌دانند. این حوزه که هم از حیث کیفیت و هم از نظر تصویرگری، یک سر و گردن بالاتر از حوزه‌های مشابه در کشورهای همسایه است، ظرفیت‌های خوبی برای ترجمه به دیگر زبان‌ها و بازآفرینی در بازارهای جهانی دارد. با توجه به این امر، رضا حاجی‌آبادی، مدیر نشر هزاره ققنوس، معتقد است که فلوشیپ تهران باید سال‌ها پیش برگزار می‌شد، مانند آنچه در ترکیه رخ داده و امسال دهمین سال فلوشیپ استانبول برگزار شد یا آنچه در قزاقستان به عنوان دومین سال برگزار شد.

او در گفت‌وگو با تسنیم با ارائه پیشنهاداتی، معتقد است می‌توان به رشد فلوشیپ تهران در ادوار آینده اندیشید. مدیر نشر هزاره ققنوس دراین‌باره بیشتر توضیح داد و گفت: امیدوارم که سال آینده فلوشیپ مستقل از نمایشگاه برگزار شود؛ چرا که اخبار این دو رویداد یکدیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهد و ناشران نیز در ایام برگزاری نمایشگاه کتاب، درگیر غرفه خود هستند و ممکن است این عوامل مانعی باشد که به صورت قوی ظاهر شوند.

کتاب , بازار نشر , ادبیات کودک و نوجوان , نمایشگاه بین المللی کتاب تهران , نمایشگاه کتاب ,

ناشران خارجی هنوز نویسندگان ایرانی را نمی‌شناسند

حاجی‌آبادی با بیان اینکه می‌توان فلوشیپ تهران را در سال بعد با حضور ناشران در دیگر موضوعات برگزار کرد، از ناآشنایی ناشران خارجی از بازار نشر ایران گفت و افزود: هنوز نسبت به نشر ایران، نویسندگان و آژانس‌های ادبی ناآگاهی وجود دارد. ناشران خارجی که در این رویداد حضور داشتند، کم و بیش بعضی از آژانس‌های ادبی یا نویسندگان مطرح ما را می‌شناختند. مسئله اینجاست که ما در این سال‌ها اقدام به برندسازی از نویسندگان و آژانس‌های ادبی‌مان نکردیم. باید فارغ از نگاه دولتی، نویسندگان مختلف به کشورهای خارجی معرفی شوند؛ چرا که وقتی کتاب معرفی شود، مسیر برای انتقال فرهنگ نیز هموار می‌شود.  

مدیر انتشارات هزاره ققنوس نیز بر آموزش به ناشران برای حضور مؤثر در عرصه بین‌المللی اشاره کرد و آن را یک ضرورت دانست. او با اشاره به اینکه ایران عضو برن نیست، اما این مسئله دردسر خاصی ایجاد نکرد، اضافه کرد: ناشران خارجی در روزهای برگزاری فلوشیپ شوخی‌هایی می‌کردند و می‌گفتند چطور در کشوری که عضو برن نیست، فلوشیپ برگزار می‌شود و این یک تناقض است. ما هم برای آنها توضیح دادیم که ناشران ایرانی تلاش می‌کنند که اخلاق را رعایت کنند و ناشرانی که در این رویداد حضور دارند، خود هزینه رایت کتاب‌های ترجمه شده را یا پرداخت کرده‌اند و یا اجازه نشر آن را گرفته‌اند.  

دریچه‌های جدید به روی صنعت نشر ایران

او ادامه داد: هرچند این مسئله مشکل و دردسر خاصی ایجاد نکرد، اما باید تلاش کنیم قانون‌مند حرکت کنیم. حرکت قانون‌مدارانه، بازار نشر خودمان را نیز سامان می‌دهد. دیگر اینطور نیست که چند ناشر از ترجمه یک ناشر که با سختی کتابی را پیدا کرده و ترجمه کرده، کپی کنند و پاسخگو هم نباشند.

اما برگزاری فلوشیپ علاوه بر اینکه می‌تواند مسیر ترجمه کتاب‌های ایرانی را هموار کند، می‌تواند دریچه جدیدی به روی صنعت نشر ایران نیز باز کند؛ البته رسیدن به این مرحله اما و اگرهایی هم دارد. فرزانه ناصر خاکی، مسئول انتشارات شهر قلم در فلوشیپ تهران، با توجه به این امر به تسنیم گفت: شهر قلم در حوزه کارهای ساخت و ساز خردسال به صورت تخصصی کار می‌کند، یک سری از کشورها در فلوشیپ می‌گفتند که این تکنولوژی را ندارند یا تولید آن از نظر اقتصادی هزینه‌بردار است و مقرون به صرفه نیست. اگر مواردی مانند تحریم نبود، به راحتی می‌توانستیم در این زمینه نیز همکاری کنیم.

کتاب , بازار نشر , ادبیات کودک و نوجوان , نمایشگاه بین المللی کتاب تهران , نمایشگاه کتاب ,

فلوشیپ تهران اولین گام برای رسیدن به آن رؤیای 10 ساله است. در حالی که بازار کتاب ایران مجال عرض اندام کتاب‌های ترجمه شده است، برگزاری چنین رویدادهایی تنفس هوای تازه‌ای است که سال‌ها نشر ایران منتظر دمیدن آن بود. چند و چون ادامه این مسیر، مهمترین نکته‌ای است که باید به آن اندیشید. بسنده نکردن به اتفاقات امسال و برنامه‌ریزی برای سال آینده با ایجاد یک دبیرخانه دائمی، حرکت حرفه‌ای در این مسیر، به روزرسانی سایت آن، برگزاری دوره‌های آموزشی و در نظر گرفتن دیگر ظرفیت‌های نشر از جمله مسائلی است که باید نسبت به آن برای سال آینده برنامه‌ریزی کرد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

با «جامعه کبیره» سلامم شنیدنی‌ است؛ مهمان هر امام شوم، میزبان تویی!


به گزارش خبرنگار مهر، ادبیات و شعر فارسی همواره و همیشه ادبیاتی الهی، توحیدی و سرشار از معارف اسلام و اهل بیت (ع)‌ بوده است؛ چنان که مرتضی امیری اسفندقه، شاعر و محقق، از «ادبیاتِ پارسایِ پارسی»‌ برای شعر فارسی استفاده می‌کند. با این‌همه، شعرها در مدح و منقبت پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت گرامی‌اش، هیچگاه همچون دوره پس از انقلاب اسلامی تا این حد پرشمار و متنوع نبوده است؛ هم در قالب و هم در مضمون و محتوا. شعرهای فراوانی که شاعران در این ۴۵ سال درباره پیامبر (ص)، امیرالمومنین (ع)، حضرت فاطمه زهرا (س)، امام حسین (ع) و شهدای کربلا، امام رضا (ع) و حضرت حجت (عج) سروده‌اند، گواه این ادعا است.

اما در همین دوران باشکوه برای شعر اهل بیتی و آیینی، شخصیت‌هایی هستند که درباره آنها کمتر شعر نوشته شده است. بعضی امامان همچون امام هادی (ع) از آن جمله‌اند که اگرچه نسبت به پیش از انقلاب شعرهای بسیاری برای ایشان سروده شده، اما در مقام مقایسه می‌توان گفت نسبت این شعرها با شعرهایی که برای بعضی حضرات معصومین سروده شده، بسیار کمتر است.

به مناسبت سالروز شهادت امام هادی (ع) مروری به چند شعر برای امام هادی (ع) داریم که بیشتر آنها در سال‌های اخیر و توسط شاعران جوان سروده شده‌اند.

مرتضی حیدری آل کثیر

باور کنید از عشق هادی سینه‌ها پر بود

مدحش اگر کمتر نوشتیم از تحیر بود

از بس جناس نام او را با علی دیدیم

از بس که بدرش با محمد در تبادر بود

هرچند قدری از زلال کوثرش دوریم،

در ما عطش هرچند درگیر تکاثر بود،

با هر زیارت کربلایی می‌کند ما را

از ما مسافت تا حریمش قدر یک «حُر» بود

صد شکر ما هم سوختیم از داغ آن گنبد

در عشق ما آتش گرفتن یک تبلور بود

بیهوده بود از غیر او اجری اگر بردیم

بی برکتش نانی اگر پختیم، آجر بود

حس می‌کنم در معرض آبادی است این دل

وقتی خراب ماجرای هادی است این دل…

*

سیده فرشته حسینی

بارها مهر اجابت را از این وادی گرفتم

هر چه حاجت خواستم از حضرت هادی گرفتم

من درختی خشک بودم در مسیر باد غم‌ها

با نسیم گنبدش گل غنچه‌ شادی گرفتم

او اجابت می‌کند بی‌آنکه حتی خوانده باشد

نامه‌هایی را که من از اهل آبادی گرفتم

در سکوت سهمگین سامرا تا پا نهادم

از حصار غصه‌هایم برگ آزادی گرفتم

بیت آخر را نوشتم از نگاهش تا همین‌جا

حاجتی را باز هم از حضرت هادی گرفتم

*

میلاد عرفان‌پور

گفت: «سُرِّ مَن رَأیٰ»، ترجمان «سامرا»ست

من ولی دلم گرفت… این حرم چه آشناست

چون نجف شکوهمند، چون مدینه رازدار

داستان آن ولی داستان کربلاست…

ماهِ تا ابد تمام! السلام یا امام!

ذکر ما علی الدّوام، گریه‌های بی‌صداست

آنچه بر زبان ماست، نام مهربان توست

آنچه بر زبان توست، اسم اعظم خداست

از زمان کودکی، در پی‌ات دویده‌ایم

از همه شنیده‌ایم، گرد راه تو شفاست

باغ‌هایی از بهشت، گوشه عبای توست

این عبای مصطفی، این عبای مرتضاست

مجلس شراب را چشم تو به هم زده است

چشم تو هنوز هم، مستی مدام ماست

ما شهید می‌شویم، روسفید می‌شویم

روزگار، بی‌وفا… عاشق تو باوفاست

ای هدایت نجیب! آسمانی غریب!

مضطریم و منتظر، یادگار تو کجاست؟

*

اعظم سعادتمند

بارانِ با خورشید توأم! دوستت دارم

با آسمان، با خاک مَحرم! دوستت دارم

اسم تو هادی، رسمِ تو، رفتارِ تو هادی

شهر خدا! آدم به آدم دوستت دارم

وقتی که می‌خوانم زیارت‌نامه‌هایت را

گاهی شدید و گاه نم‌نم دوستت دارم

با خاطرات سامرایم عالمی دارم

ای خاطرات خوب عالم! دوستت دارم

لبخند تو یعنی که صبح عید در راه است

محبوب من! در شادی و غم دوستت دارم

در وحشت این چاه، در اعماق این ظلمت

ای ریسمان نور! محکم دوستت دارم

در ساحل یک برکه -پیش از آفرینش بود-

آن اولین باری که گفتم «دوستت دارم»

از معجزت در ذره‌ای گمنام، مهر توست

ای آشنای اسم اعظم! دوستت دارم…

*

زهرا بشری موحد

نمی‌خواهد غلامی و ندیمی

برقصان پرده‌ها را با نسیمی

خودت در آسمان‌ها دست داری

خودت در باد و باران‌ها سهیمی

نگاهت رام کرده شیرها را

تو ای با هرچه در عالم صمیمی

بگو با من حدیثی از غمت را

عطایم کن دلی عبدالعظیمی

گرفتم نان و خرمای غزل را

علی هستی و من بچه یتیمی

همیشه در خیالم سیب دارم

که نیمی هادی و مهدی است نیمی

*

حسین منزوی

ای چارمین علیِّ ولی و دهم امام

وی بر فراز عرش ولایت تو را مقام

آه ای به کُنیه بوالحسن و در لقب نقی

خورشید و ماه آینه‌دارِ تو صبح و شام

خصمانِ تو که یکسره خصم ولایت‌اند

انداختند سنگ شقاوت تو را به جام

می‌خواستند تا تو نباشی و بستُرند

از لوح روزگار تو را، نقش هر چه نام

پس زهر سینه‌سوز به کام تو ریختند

پس تیغ کینه‌ساز کشیدند از نیام

غافل که آن قلم که حدیث ولا نوشت

حتی به نقطه‌ای نزدت رنگ انهدام

«هرگز نمیرد آن‌که دلش زنده شد به عشق»

ای زنده‌ی همیشه و ای جان مستدام

ای با همه جوانیِ خود آن چه «خضر» دید

در آینه پدید، تو دیده به خشت خام

ای رهنمای گمشدگان! هادی البشر!

وی این لقب به نام تو ظرفیتش تمام

ای دهُّمین ستاره‌ی این آسمان پاک

این دودمان بیخته خورشید بر ظُلام

ماییم و زخم‌های گرانی که تا ابد

در سینه‌های‌مان نپذیرند التیام

زخم عمیق سینه‌ی سوزان کربلا

این خون‌چکان که تازه نماید، علی‌الدّوام

ماییم و انتظار، اماما! که کی کِشَد

از آستین، نواده‌ی تو، تیغ انتقام…

*

محمدمهدی سیار

خورشید سامرا و کریم جهان تویی

ما را بده پناه که کهف امان تویی

هادی تویی در این شب ظلمت، به داد رس

گم‌گشته‌ایم و مشعله‌ی کاروان تویی

کاخ ستم به لرزه فکندی به حرف حق

حقا که جان عدلی و حق را زبان تویی

مستی ربودی از سر بزم شراب، لیک

مستی‌فزای جان و دل عاشقان تویی

جَدّت امام هشتم و سلطان دین رضاست

جَدِّ امام عصر و ولی زمان تویی

با «جامعه کبیره» سلامم شنیدنی‌ است

مهمان هر امام شوم، میزبان تویی!

*

قاسم صرافان

رود از راز و نیاز تو حکایت می‌کرد

نور را عمق نگاه تو هدایت می‌کرد

ماه اگر ـ ذکر به لب ـ گِرد زمین می‌چرخید

صورت ماهِ تو را داشت زیارت می‌کرد

دهمین بار هوالحق متجلی شده بود

چارمین بار علی بود امامت می‌کرد

درد را نسخه خال تو شفا می‌بخشید

عاشقان را دل نرم تو شفاعت می‌کرد

«و بِکُم عَلَّمَنا الله» تو می‌خواندی و … آه!

آه از آن شهر که بی‌قبله عبادت می‌کرد

جامعه حرف دلت را که به خود باخته بود

«طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد»

متوکل به تماشای شرابت آورد

به دل مست تو از بس که حسادت می‌کرد

و نفهمید که مستی اثری بود که داشت

با طلوع تو به هر ذره سرایت می‌کرد…

کوه هر صبح به صبر تو سلامی می‌داد

ماه هر شب به رخت عرض ارادت می‌کرد

ری پُر از عطر سخن‌های تو می‌شد وقتی،

سید عارف ری، از تو روایت می‌کرد

«از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر»

وقتی از پنجره شعر صدایت می‌کرد…

*

مهدی جهاندار

دهمین چشمه‌ی جوشنده‌ی این آبادی

آیه‌ی نور علی نور، حدیث شادی

چارمین نام علی، صبر و وقار علوی

خلق و خوی رضوی، معرفت سجادی

هرکه گمراه شد از عشق، “فلا هادی له”

هرکه دنبال شما بود، “و انت الهادی”

کی شود مژده‌ی قدقامت فرزند تو را

جبرئیل آرد و آید به مبارک بادی

ای که باران به اشارات شما می‌بارد

تشنه لب چشم به راهند هزاران وادی…

*

محمد بیابانی

شده‌ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی‌النقی!

سفری کنم وَ سری زنم به سرات یا علی‌النقی

به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس

برسم به مأمن آسمانِ رهات یا علی‌النقی

هله‌ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن

بنویس سردر مشق‌های سیات یا علی‌النقی

بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت

شود آب‌های جهان اگر که دوات یا علی‌النقی

بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم؟

که دمیده «جامعه»‌ای بدان جلوات یا علی‌النقی

تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی

و سروده‌ای غزل از زبان خدات یا علی‌النقی

و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت

شده‌اید رب جلی، ولی به صفات یا علی‌النقی

ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن

و به شیر جان بده با مسیح نگات یا علی‌النقی

منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو

که سلام می‌دهمت به شوقِ لقات یا علی‌النقی

نبُوَد به بودن تو غمم، به خدا که حر جهنمم

که گرفته‌ام به ولات برگ برات یا علی‌النقی

بگذار کعبه‌ی سامرا، قدمی طواف کنم تو را

سر خویش را بزنم به کوی مِنات یا علی‌النقی…

*

محسن عرب خالقی

بگذار کمی عرض ارادت بنویسم

دور از تو و با نیت قربت بنویسم

سجاده‌ی شب پهن شده، حیّ علی شعر

بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم

بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر

یا هادی و یا هادیِ امت بنویسم

شاید که چنان رود، سر راه بیایم

بر صفحه‌ی صحرای جنون خط بنویسم

مقصود من از «یا مَن ارجوهِ» رجب‌ها

غیر از تو، که را وقت عبادت بنویسم؟

با ذره‌ای از مهر تو، ‌ای چشمه‌ی خورشید

از نور تو، تا روز قیامت بنویسم

با این همه آلودگی،‌ ای آیه تطهیر

از سوره‌ی انفاق و کرامت بنویسم

از سنگ زدن بر دل آئینه بگویم

از سوختن پرده‌ی حرمت بنویسم

دست و قلمم نه، دهنم بشکند امروز

چیزی اگر از حد جسارت بنویسم

من آمده‌ام نقطه سر خط بنویسم

از جامعه، از شرح زیارت بنویسم‌

ای مهبط وحی، ‌ای نفست معدن رحمت

بگذار که از چشمه‌ی حکمت بنویسم

وقتی که تویی راه رسیدن به خداوند

این قافیه را نیز هدایت بنویسم

آه‌ ای دهمین ذکر مُجیبُ الدَّعَواتم

مضطرّم و بگذار که حاجت بنویسم

حالا که نوشتند «و کُنتُم شُفَعائی»

بگذار ز اسباب شفاعت بنویسم…



منیع: خبرگزاری مهر

تجاری‌سازی شاهکارهای ادبی؛ از «سووشون» تا «یادداشت‌های جلال»


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمدحسین دانایی، پژوهشگر و مؤلف «یادداشت‌های روزانه جلال آل احمد»، در یادداشتی به دو واقعه در خصوص این اثر و «سووشون»، اثر زنده‌یاد سیمین دانشور، و بیم تجاری‌سازی از شاهکارهای ادبی پرداخت. این یادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته، به این قرار است:

هنر برتر از گوهر …

(بحثی در باره هرگونه استفاده نامربوط از هنر و ادبیات، مخصوصاً استفاده‌­های کاسب­‌کارانه و شهرت­‌طلبانه)

هنر برتر از گوهر آمد پدید… (فردوسی)

هنر چیست؟

 – عنصری فرهنگی است، زبان احساس است و بسی کارآمدتر از واژه‌ها و الفاظ و متون منطقی و علمی. نقش مهمی هم در شکل‌گیری هویت فردی و جمعی دارد و انسجام و همبستگی اجتماعی را تقویت می‌کند.

– هدفش چیست؟

– هدفش بیان احساسات و تجربه‌های انسانی است، خلق زیبایی حقیقی و لذت روحی و ارتباط درونی انسان با آن، نوعی تأمل و درنگ در دل زندگی پُرهیاهو، آگاه‌سازی و نقد اجتماعی، برانگیختن شوق تغییر و اعتلا، تقویت پرسش‌گری و جستجوی معنا، سکوتِ پرمعنا و نه فریاد بی‌محتوا و سرانجام، برقراری ارتباط با امر قدسی، یا متعالی. آداب و رسوم، سنت‌ها، باورها و ارزش‌های جامعه را هم به نسل‌های آینده منتقل می­‌کند و به افراد یاری می‌­رساند تا جایگاه خودشان را در جهان پیدا کنند و ارتباطات انسانی سالم و مناسب برقرار نمایند.

پس هنر گاهی وسیله نقد است، گاهی نردبانی است برای بالارفتن به‌ سوی حقیقت و گاه پناهگاهی برای روح خسته از واقعیات ناخوشایند زندگی و زمانه، اما نه هرگز ابزاری برای اهداف کاسب‌کارانه، شهرت­‌طلبانه، تصفیه حساب­‌های سیاسی و جناحی و قدرت­طلبی‌­های سطحی، مصرفی و زودگذر.

دو رویداد بحث‌­انگیز

دو رویداد تازه در قلمرو هنر و ادبیات کشورمان، موجب شده‌­اند که این پرسش­‌ها مجدداً مطرح شوند: یکی ازین رویدادها برگزاری مراسمی است در نمایشگاه کتاب تهران با عنوان «جشن امضای کتاب سَوُوشون» با حضور کارگردان و بازیگر سریالی که با اقتباس از همین رُمان ساخته شده است.

منتقدان برگزاری این مراسم می‌گویند: عوامل سریال «سَوُوشون» از شهرت نویسنده این رمان، یعنی خانم سیمین دانشور سوءاستفاده کرده‌اند و ناشر این کتاب نباید اجازه‌ می‌داد که این بدعت­ نامبارک و ضدادبیات، با رویکرد کاسب‌کارانه و شهرت­‌طلبانه گذاشته شود و ادبیات را به ابتذال بکشد، در حالی که عوامل برنامه می‌گویند قصدشان سوءاستفاده از نام و محبوبیت سیمین دانشور نبوده، بلکه هدفشان ادای احترام به او بوده و آنچه هم که در این مراسم امضا شده، کتاب «سَوُوشون» نبوده، بلکه کارت‌پستال‌هایی از تصاویر سریال مزبور بوده است.

رویداد دوم که ایضاً مورد نقد تند قرار گرفت و بحث­‌بر­انگیز شد، برگزاری جلسه نقد و بررسی جلد اول «یادداشت­‌های روزانه جلال آل­‌احمد» در شبکه تلویزیونی همشهری (برنامه شب­‌های روشن) است. منتقدان این برنامه می­‌گویند: چرا طبقه شبه‌روشنفکر(!) ایرانی که به عدم همکاری با حاکمیت و نهادهای حاکمیتی افتخار می­‌کند و از این بابت ژست آزادی‌خواهی و مدرنیته می­‌گیرد، وقتی که شهرداری لقمه چربی را تعارف کند، بدون درنگ بر سر سفره مربوطه می‌نشیند … و با شرکت در یک برنامه تلویزیونی متعلق به شهرداری، اراجیفی را علیه جلال آل­‌احمد می­‌گوید و دروغ­‌هایی را به این نویسنده نامدار می‌­بندد تا ضمن اشتهار، خرده­‌حساب­‌های جناحی خودش را هم تصفیه کرده باشد؟

بحث تحلیلی

برای روشن ­شدن ابعاد این دو رویداد و بحث­ دقیق‌­تر درباره آثار مثبت و منفی آنها لازم است ابتدا به واقعیت‌­های روی زمین نگاهی بیندازیم و به شرح «کالایی ­شدن هنر و ادبیات» بپردازیم. واقعیت این است که علی‌رغم خواستن یا نخواستن هنرمندان به طور خاص و اعضای جامعه جهانی به طور عام، در حال حاضر و در فضای آکنده از رویکردهای سرمایه‌داری مدرن، هنر اغلب به «کالا» تبدیل شده، «چیزی» شده است برای بازارسازی، فروش و سودآوری. بدون تردید، این فرآیند، روح انتقادی، اجتماعی، یا معنوی هنر را تحلیل می‌برد و این گوهر شریف را مطیع ذائقة بازار می‌کند.

بُعد دیگر ماجرا موضوع برندسازی و سلبریتی‌­بازی­ است. در این راستا برخی از هنرمندان به‌جای تمرکز بر اثر، تمرکز را روی خودشان می‌گذارند، روی چهره‌، رفتار، سبک پوشش‌ و ازین قبیل ظواهر سطحی و عوارض مبتذل. این رویکرد بدان معناست که هنر عملاً وسیله یا بهانه‌ای شده است برای «دیده ­شدن» و «معروفیت» هنرمند، نه حرکتی در راستای تولید معنا و اثرگذاری اجتماعی.

پیامدهای فرهنگی این روندها چیزی نیست جز انحراف از حقیقت، ابتذال فرایند زیبایی‌شناسی، تنزل سطح ذائقه عمومی و عادت­ دادن مخاطب به مصرف هنر آسان، تکراری، هیجانی و بی‌عمق، و بی­اعتنا به رسالت­ها و پیام‌ها و کارکردهای واقعی هنر.

بنابراین، هرگونه استفاده نامربوط از هنر و ادبیات – اعم از کاسب­کاری، شهرت­‌طلبی، پیگیری اهداف ایدئولوژیک و تصفیه­‌حساب­‌های حزبی و جناحی و غیره- همگی تهدیدهایی هستند برای اصالت، تعهد و عمق انسانی هنر و هر جامعه‌ای هم که به این نوع هنر ابزاری عادت کند، کم‌کم گوهر فرهنگی و روح معنوی‌ هنر را از دست خواهد داد و به فقدان معنویت و بحران هویت دچار خواهد شد.

اینک معرفی چند نمونه اصیل و مقاوم از شخصیت­‌های هنری معاصر که در برابر ابتذال ایستادند و نه خواستند و نه گذاشتند که هنرشان به ابزاری برای کسب سود و اشتهار و تصفیه­‌های حزبی و جناحی تبدیل شود:

1. جلال آل­احمد که قائل به هنر متعهد و مسئولیت اجتماعی هنرمند بود و در تمام آثارش، دغدغه‌­های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی داشت و با قلمی بُرنده و نقد صریح و قاطعِ وضعیت فرهنگی جامعه، مخاطب را به فکر وامی‌داشت، فکری برای اعتلا، تغییر و رهایی.

2. دکتر سیمین دانشور نیز در بدیع‌­ترین رُمان فارسی در تاریخ معاصر، یعنی رُمان «سَوُوشون»، از تکنیک­‌ها و قالب‌­های داستانی بهره‌­ها برد تا به فجایع استبداد و مصایب استعمار، آشفته‌­حالی زنان در جامعه و نقش آنان در تحولات اجتماعی ایران بپردازد. وی با اینکه از شهرت و محبوبیت کافی برخوردار بود و به ­راحتی می‌­توانست یک دکان دونبش (!) باز کند، ولی هرگز نه خواست و نه اجازه داد که ادبیات به یک ابزارِ بازاری تبدیل شود.

3. اشعار احمد شاملو هم آکنده است از رنج رنجوران و درد و زجر درماندگان و ندای آزادی‌طلبی و عدالت­‌خواهی. او هم در برابر سیاست یا گیشه و جاذبه­‌های فربینده بازار کوتاه نیامد. در فقر زندگی کرد، اما نلغزید و سکوت نکرد.

4. فرانتس کافکا، نویسنده نامدار چکی- اتریشی هرگز برای شهرت ننوشت و حتی وصیت کرد که آثارش برای احتراز از بازاری­ شدن، سوزانده شوند.

5. جورج اورول، نوولیست انگلیسی هم در دو اثر متعهدانه و معروفش به نام­‌های «1984» و «قلعه حیوانات»، نظام‌های استبدادی و سانسور را به‌شدت نقد کرده و دیگر آثارش هم گرچه سخت‌خوان­اند، ولی در عوض متعهدانه‌ و پر از اندیشه­‌اند.

از سوی دیگر، نمونه‌های مسأله‌دار و تجاری‌ساز در حوزه هنر و ادبیات فراوانند، همچون: ادبیات زرد (Pulp Fiction) در آمریکا و اروپا، رمان‌های معروف به «فَست‌فودی» که بیشتر بر هیجان، رازآفرینی و معماگونگی تکیه دارند و هدف اصلی­شان هم سرگرمی و فروش میلیونی است. همچنین کتاب‌های عامه‌پسند با جلدهای رنگارنگ و داستان‌های هیجانی پر از قتل و جنایت و خیانت، یا رمان‌های عاشقانه‌­­ آبکی که بدون عمق و بدون دغدغه فکری نوشته می‌­شوند و تنها هدفشان هم تولید کلیشه‌های تکراری، جذابیت‌های ظاهری و هیجان‌سازی سطحی است و البته قربانی­ کردن هنر در پیشگاه بازار و فروش و چاپ چندباره. نمونه دیگر ازین کاروان ابتذال را هم می­‌توان در عبارات و شعرهای شناور در فضای مجازی دید، کلمات و عباراتی به‌ظاهر عالمانه یا هنرمندانه‌ (!) ولی در واقع، لفاظی و بازی با کلمات‌ برای تحریک احساسات و عواطف، جلب لایک و معروفیت و گیشه.

آنچه در پایان می­‌توان گفت، این است که هنر و ادبیات اصیل همواره از دلِ رنج، دغدغه­‌های انسانی و آرمان­‌های متعالی بشری برمی‌آید، نه از بازار و شهرت و سیاست و جنگِ قدرت. و هرگاه که یک اثر هنری به ابزار بدل شود، بدون تردید در معرض خطر ابتذال قرار خواهد گرفت و به ­سرعت از جوهر و معنا و کارکرد واقعیِ تهی خواهد شد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

«آلبوم عشق» در بازار نشر گشوده شد


به گزارش خبرنگار مهر، رمان «آلبوم عشق» نوشته محمدکاظم اخوان به‌تازگی توسط نشر پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌رمان پنجاه و سومین عنوان «رمان» و یکی از کتاب‌های «ادبیات عاشقانه» است که این‌ناشر چاپ می‌کند و مخاطبانش افراد ۱۶ سال به بالا هستند.

محمدکاظم اخوان نویسنده این‌کتاب متولد ۱۳۳۹ است و به‌عنوان نویسنده کودک و نوجوان شناخته می‌شود. او پیش‌تر سه‌گانه نوجوانانه خود که متشکل از رمان‌های «دوست غارنشین من»، «سبیل سرگردان» و «کلاس مخفی» است توسط همین‌ناشر چاپ کرده است.

رمان «آلبوم عشق» این‌نویسنده که برای مخاطبان جوان و بزرگسال است، درباره این‌حس آدم‌هاست که وقتی آلبوم عکس‌های قدیمی‌شان را ورق می‌زنند، به گذشته و خاطرات می‌روند. زنده شدن عشق‌های قدیمی یکی از اتفاقاتی است که در این‌ورق‌زدن‌ها و مرور گذشته رخ می‌دهد. «آلبوم عشق» داستان زندگی همین آدم‌هایی است که در عکس‌ها دنبال چیزی می‌گردند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

رامین‌پور با لحنی موذیانه گفت: «شما آخرین کسی بودید که او را دیدید؛ منظورم از همکارانش …»

پروین دلش ریخت و رنگ از صورتش پرید … اما قافیه را نباخت؛ گفت: «معلوم هم نیست.»

و مصمم چشم در چشم رامین‌پور دوخت و ادامه داد: «توی صورتش نگرانی از چیزی موج می‌زد. معلوم بود منتظر کسی است. حواسش آن‌قدر به او بود که انگار من را نمی‌دید.»

رامین‌پور به عکس مهرسا که تسلطش را بر رفتارش حفظ کرده بود، رنگ‌پریدگی ناگهانی صورتش، دو دو زدن هراسانه چشم‌ها و لرزش صدایش حکایت از چیزی دیگر می‌کرد. سوالش می‌گفت چه چیزی.

«منتظر کسی؟ کی …؟ نگفت؟ شما نپرسیدید؟»

پروین با ابروهای گره‌خورده گفت: «نگفت؛ من هم فضول نبودم بپرسم.»

این‌کتاب با ۱۲۸ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۰۵ هزار تومان منتشر شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

تزریق ۲۰ میلیارد تومان یارانه مصرف نشده به بازار کتاب


به گزارش خبرگزاری تسنیم، بخش پیوست سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران که از یکشنبه (28 اردیبهشت) آغاز به کار کرده است تا پایان روز پنجشنبه اول خرداد (1404) به کار خود ادامه می‌دهد.این بخش به فروش ویژه کتابفروشی‌ها اختصاص دارد و علاقه‌مندان می‌توانند به هر دو صورت حضوری و مجازی از کتابفروشی‌های عضو سامانه بازار کتاب منابع مورد نظر خود را با 20 درصد تخفیف یارانه کتاب تا خرید دو میلیون تومان برای هر کدملی، تهیه کنند.

آن دسته از دانشجویان، طلاب، اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها، پژوهشکده‌ها و مراکز علمی و آکادمیک دیگر و عموم مردمی که برای دریافت یارانه سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ثبت‌نام کرده و همچنین اهالی قلم که مشمول دریافت اعتبار خرید کتاب بوده اند و هیچ مبلغی از یارانه دریافتی خود را مصرف نکرده‌اند، می‌توانند آن یارانه را در سامانه بازار کتاب و در طرح پیوست به مصرف برسانند.

 یارانه‌های مصرف نشده در بخش مجازی سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران 20 میلیارد تومان است که به سامانه بازارکتاب منتقل شده است و علاوه بر آن معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز مبلغ 10 میلیارد تومان یارانه برای عموم مردم درنظر گرفته تا در طرح پیوست نمایشگاه کتاب تهران به مصرف دوست‌داران کتاب برسد.

علاقه‌مندان برای خرید کتاب از پیوست سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران تا پایان روز پنجشنبه اول خرداد (1404) فرصت دارند تا به سامانه bazarketab.ir مراجعه کرده و به تهیه منابع مورد نظر خود با 20 درصد تخفیف یارانه کتاب بپردازند.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم