جای خالی شعر کودک و نوجوان در قفسه‌ها؛ ناشران شعر نوجوان چاپ نمی‌کنند


بابک نیک‌طلب شاعر کودک و نوجوان در گفتگو با خبرنگار مهر درباره فعالیت‌های اخیرش گفت: آخرین کارم کتاب «آهای خورشید» است که انتشارات مهرسا آن را برای رده سنی خردسال و کودک منتشر کرده است. این کتاب در قالب یک مجموعه ۱۶ جلدی منتشر شده که هر جلد از آن گزیده‌ای از شعرهای یک شاعر کودک و نوجوان است. این شعرها به انتخاب آقای مصطفی رحماندوست گزیده شده‌اند. یک اتفاق خوب درباره این کتاب، انتشار یک نسخه صوتی به همراه نسخه مکتوب کتاب است که تجربه خوبی برای خردسالان و کودکان ایجاد می‌کند.

مدارس دیگر توجهی به کتاب‌ شعر نوجوان ندارند

وی با گلایه از بی‌توجهی به شعر کودک و نوجوان گفت: همه ما باید برای پیشرفت شعر کودک و نوجوان احساس مسئولیت کنیم. شعر کودک و نوجوان متولی ندارد و جایی نیست که شاعران دور هم جمع بشوند. خیلی از شاعران در شهرستان‌ها هستند و امکان حضور در تهران ندارند؛ باید با این شاعران ارتباط داشته باشیم.

این‌شاعر کودک قطع شدن ارتباط شاعران با مخاطب کودک و نوجوان را یکی دیگر از مشکلات این حوزه دانست و ادامه داد: ما قبلا در مدرسه‌ها و در جوامع ادبی و فرهنگی کودکان و نوجوانان حضور پیدا می‌کردیم، اما این ارتباط الآن حذف شده است. یک زمانی آموزش و پرورش خودش را موظف می‌دانست که کتاب‌های شعر کودک و نوجوان را بخرد و در مدرسه‌ها توزیع کند، اما الآن اصلا این اتفاق نمی‌افتد. یک زمانی وقتی وارد شهر کتاب می‌شدی، حداقل ۲۰ درصد از بخش کودک و نوجوانش شعر بود، اما الآن خیلی کم شده است. من قفسه‌های شهر کتاب را گشته‌ام؛ هیچ نوع شعر کودکی در آن‌ها نیست. نه اینکه بگویم فقط شعر کودک خوب نیست؛ بلکه شعر کودک بازاری هم نیست.

ناشران کتاب شعر کودک و نوجوان چاپ نمی‌کنند

نیک‌طلب گفت: هرچقدر فاصله بین مولف و مخاطب بیشتر شود، انگیزه سرودن هم کمتر می‌شود. همان‌طور که انگیزه نوجوانان و خانواده‌ها را برای خرید کتاب شعر نوجوان کم می‌کند. وقتی در قفسه کتاب‌فروشی‌ها و کتاب‌خانه مدرسه‌ها و… خبری از شعر نوجوان نباشد،‌ نوجوانان هم شعر را فراموش می‌کنند. وقتی این ارتباط دوسویه برقرار نباشد، ما دیگر نمی‌توانیم دغدغه‌های کودکان و نوجوانان را بفهمیم و منعکس کنیم. چنان که در شعر نوجوان نتوانسته‌ایم مسأله را بفهمیم و حل کنیم. اگر من شعری بگویم که حال و هوای یک نوجوان دانش‌آموز را روایت می‌کند، وزارت آموزش و پرورش اجازه نمی‌دهد در مجلاتش منتشر شود. چون که می‌گوید هدف ما این نیست که عشق را در نوجوانی مطرح کنیم، یا اینکه نمی‌توانیم شعری را که نوجوان در آن از مشکل درسی‌اش می‌نالد، منتشر کنیم.

وی در پایان درباره اوضاع نشر کتاب‌های شعر کودک و نوجوان گفت: ناشران هم چاپ کتاب شعر کودک و نوجوان را تمام کرده‌اند. یعنی به جز یکی دو انتشارات هیچ‌جا شعر چاپ نمی‌کنند؛ به‌ویژه شعر نوجوان. اگر یک ناشر در یک سال چند تا کتاب شعر نوجوان چاپ می‌کند، به نظرم آن سال معجزه شده است. مثلا سال گذشته که انتشارات مهرسا به همت آقای رحماندوست چند مجموعه‌شعر چاپ کرد، به نظرم واقعا معجزه بود. یا یک سال که کانون ۲۰ تا کتاب شعر کودک و نوجوان درآورده بود، واقعا کار بزرگی بود. در حال حاضر هم انتشار کتاب‌های شعر کودک و نوجوان کم است و هم آن مقداری که چاپ می‌شود تیراژ زیادی ندارد.



منیع: خبرگزاری مهر

«فراز و فرود دموکراسی» در کتابفروشی‌ها


به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «فراز و فرود دموکراسی؛ از دوران باستان تا امروز» نوشته دیوید استاساویج به‌تازگی با ترجمه لی‌لا سازگار توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۲۰ توسط انتشارات دانشگاه پرینستون چاپ شده است.

دیوید استاساویج نویسنده این‌کتاب، فیلسوف سیاسی آمریکایی است که به‌خاطر آثار و افکارش درباره دموکراسی و اقتصاد سیاسی شناخته می‌شود و سال ۲۰۱۵ به عضویت آکادمی هنر و علوم آمریکا درآمد. او معتقد است وقتی طیف گسترده‌ای از جوامع انسانی را در نظر بگیریم، معلوم می‌شود رخدادهایی در مناطقی دورافتاده و زمان‌های خیلی دور رخ داده که ممکن است نکات عجیبی درباره نهادهای سیاسی امروز روشن کنند. دموکراسی اغلب در مناطقی شکوفا شده که اصلا انتظارش نمی‌رفته است. پس روایت دموکراسی فقط روایتی نبوده که بزرگان اندیشه در کتاب‌های مهم نوشته باشند. بلکه مردم هم در ساختنش سهم داشته‌اند؛ مردمی که برای حکمرانی بر خود به‌شیوه جمعی، به‌طور عملگرایانه دست به کار شده‌اند.

کاری که مولف «فراز و فرود دموکراسی» انجام داده، این است که برداشتش از تاریخ دموکراسی را گسترش دهد. او که بیش از ۲۰ سال درباره دموکراسی پژوهش کرده می‌گوید در دهه‌های اخیر، با گسترش روال انتخاب آزاد رهبران در دنیا، دموکراسی حالتی ناگزیر پیدا کرده و گویی برای کسانی که به آن گوش سپرده‌اند، ندای آینده بوده است. استاساویچ در این‌کتاب چگونگی تحول دموکراسی‌های غربی را هم بررسی کرده و می‌گوید دموکراسی امروزی، فقط یکی از شیوه‌های بالقوه سازماندهی امور است و زمانی که این‌نکته درک شود، موقعیت بهتری برای توجه به نحوه تکامل دموکراسی در آینده به وجود می‌آید.

کتاب پیش‌رو ۳ بخش اصلی دارد که ۱۲ فصل را در خود جا داده‌اند. «دموکراسی اولیه»، «واگرایی» و «دموکراسی مدرن» عناوین ۳ بخش کتاب هستند که بخش اول ۴ فصل «خاستگاه‌های فرمانروایی دموکراتیک»، «دموکراسی اولیه فراگیر بود»، «دولت‌های ضعیف دموکراسی را به ارث بردند» و «زمانی که فناوری پایه‌های دموکراسی را سست کرد» را شامل می‌شود.

فصل‌های پنجم تا هشتم کتاب در بخش دوم قرار دارند که از این‌قرارند: «توسعه نظام مبتنی بر نمایندگی در اروپا»، «چین، گزینه بدیل دیوانسالاری»، «دموکراسی در دنیای اسلام چگونه از میان رفت» و «دموکراسی و توسعه اقتصادی در بلندمدت».

«چرا انگلستان متفاوت بود»، «دموکراسی _ و برده‌داری _ در آمریکا»،‌ «گسترس دموکراسی مدرن» و «تجربه مستمر دموکراتیک» هم عناوین فصل‌های نهم تا دوازدهم این‌کتاب هستند که در بخش سوم قرار دارند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

سوئد مثالی از این‌پدیده را در اختیار می‌گذارد. حکومت سوئد که در ۱۹۰۱ نگران چشم‌انداز درگیرشدن در جنگی اروپایی بود، توانست قانونی برای خدمت وظیفه تمام مردان وضع کند. دیری نگذشت که این‌کار به طرح شعار جدید سوسیال دموکرات‌های سوئدی، که حزب اقلیت بودند، انجامید: «یک مرد، یک سلاح، یک‌رای» درست همان‌طور که آتنی‌ها لازم دانسته بودند که نقش سیاسی مهم‌تری برای فرودست‌ترین طبقه اجتماعی (thetes) در نظر بگیرند، زیرا آنها بودند که برای قایق‌ها پارو می‌زدند، همان استدلال در حدود ۲۵ قرن بعد نیز مطرح شد. یالمار برانتینگ، که بعدها نخستین نخست‌وزیر سوئدی سوسیال دموکرات شد، تا آنجا پیش رفت که بگوید «حق رای برترین موضوعی است که در سوئد باید از آن حمایت کرد.» سوئد حق رای عمومی مردان را در سال ۱۹۰۹ تصویب کرد، و تردید زیادی وجود ندارد که استدلال در مورد سربازگیری به باز کردن مسیر این‌تغییر یاری رساند.

همچنین می‌توانیم در حالی که حق رای مردان و زنان را از هم جدا می‌کنیم، شواهد کلی‌تری درباره سربازگیری همگانی و حق رای همگانی در اروپا را بررسی کنیم. هرچند شعاری مشابه وجود نداشت که بگوید «یک‌زن، یک‌سلاح، یک‌رای»، موضوع این است که در دوره دو جنگ جهانی زنان نقش‌های جدیدی عهده‌دار شدند، و برخی گفته‌اند که این‌کار پشتوانه‌ای برای ادعاهای آنها در مورد حق رای برابر شد.

برای مشاهده الگوی کلی سربازگیری و حق رای مردان در مجموعه‌ای از بیست کشور اروپایی، به دو خط در شکل ۲.۱۱ توجه کنید. خط توپُر نشان‌دهنده کسری از نمونه کشورهایی است که نظام سربازگیری همگانی داشتند. خط نقطه‌چین نشان‌دهنده کسری از کشورهایی است که در آنها حق رای همگانی برای مردان وجود داشت. این دو خط چنان تنگاتنگ پیش می‌روند که رابطه‌ای قوی بین آن دو استنباط می‌شود.

این‌کتاب با ۵۰۶ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۶۵۰ هزار تومان منتشر شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

یک اتفاق جالب در نمایشگاه کتاب پکن


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نمایشگاه کتاب پکن(2025) با عرضه بیش از 40 هزار اثر، روز پنجشنبه در پکن افتتاح شد. در این دوره نمایشگاه بیش از دو هزار و 900 غرفه حضور دارند و آثار خود را به بازدیدکنندگان عرضه می‌کنند و برای اولین‌بار مواردی را به نمایش می‌گذارند که قبلاً در این رویداد دیده نشده بود.

این رویداد که به طور مشترک توسط انجمن ناشران چین و انجمن توزیع کتاب و نشریات چین میزبانی می‌شود، دارای یک سالن نمایشگاهی به مساحت 50 هزار متر مربع است که شامل بخش‌های تخصصی برای علوم اجتماعی، فناوری، ادبیات کودکان و انتشارات آموزشی است.

به گزارش Global Tims؛ دست‌اندرکاران نمایشگاهِ امسال برای اولین‌بار محلی را به «محصولات فرهنگی و خلاق» اختصاص داده‌اند؛ محصولاتی که مبتنی بر آثار عمدتاً داستانی تولید شده است. در واقع، نمایشگاه کتاب امسال چین با بازارسازی فرهنگی پیوند خورده و تلاش دارد آثار را از این منظر نیز به بازدیدکنندگان معرفی کند. طیف متنوعی از محصولات مانند کالاهای مرتبط با کتاب، لوازم‌التحریر و مجموعه‌های هنری در این بخش از نمایشگاه در معرض دید عموم قرار گرفته است.

از جمله آثاری که در این بخش عرضه شده و مورد توجه قرار گرفته است، کتاب «پرتره‌ها در افسانه سیاه» مربوط به بازی پرطرفدار ووکانگ است  که به گفته مسئولان، قرار است در آینده نزدیک در خارج از چین نیز منتشر شود. گفته می‌شود شرکت‌های بازی‌سازی چینی از جمله بازدیدکنندگان این دوره نمایشگاه هستند تا آثار خلاقانه را به منظور معرفی فرهنگ چین شناسایی کنند. 

به گزارش CGTN کتاب‌های مربوط به باستان‌شناسی و تاریخ، از جمله آثار محبوب این دوره نمایشگاه بوده است. یکی از ویژگی‌های برجسته این کتاب‌ها استفاده از فناوری‌هایی مانند واقعیت افزوده است؛ به طوری که خوانندگان می‌توانند تصاویر آثار باستانی موجود در کتاب‌های مربوط به موزه را اسکن کنند تا مدل‌های سه بعدی را در تلفن‌های همراه خود مشاهده و حتی سایت‌های حفاری را شبیه‌سازی کنند و بینش عمیق‌تری نسبت به لحظات کلیدی کشف باستان‌شناسی به دست آورند. اعتقاد بر این است که این نوآوری‌ها تجربه‌های خواندن را متحول کرده‌اند.

علاوه بر «کتاب و بازی»، موضوع هوش مصنوعی نیز از جمله مسائلی است که در این دوره نمایشگاه مورد توجه اهالی نشر قرار گرفته است.  نمایشگاه کتاب پکن اولین‌بار در سال 1987 راه‌اندازی شده و از آن سال تاکنون به یکی از رویدادهای مهم فرهنگی تبدیل شده است. 

به نظر می‌رسد صنعت نشر در یک بزنگاه تاریخی قرار دارد؛ بزنگاهی که آن را از شکل سنتی خارج کرده و در آستانه تحولی جدید قرار می‌دهد. مسیر صنعت نشر کتاب از چاپ به دیجیتال، گواهی بر ماهیت پویای تکامل فناوری است. عصر سنتی چاپ که با حضور فیزیکی کاغذ و جوهر مشخص می‌شد، با کتابفروشی‌ها، کتابخانه‌ها و دسترسی منطقه‌ای‌تر شناخته می‌شد.

با این حال، با ظهور اینترنت و تحول دیجیتال، تغییر عظیمی رخ داد. معرفی کتاب‌های الکترونیکی و پلتفرم‌های آنلاین، انقلابی را آغاز کرد که هر جنبه‌ای از نشر را متحول ساخت و سبب شده تا دسترسی به محتوا فراتر از مرزها و محدودیت‌ها تعریف شود. 

این تحول دیجیتال، بازتاب تغییرات گسترده‌تر اجتماعی بود. با توجه به اینکه مردم به طور فزاینده‌ای از دستگاه‌های دیجیتال برای اطلاعات و سرگرمی استفاده می‌کردند، نشر نیز مجبور به سازگاری شد. ظهور کتاب‌های الکترونیک از جمله دستاوردهای این تغییر دیدگاه بود. حالا صنعت نشر در آستانه تحولی دیگر قرار دارد: پیوند نشر با دیگر صنایع خلاق. 

همکاری با صنایع خلاق مانند بازی‌سازی، فیلم‌سازی، و موسیقی می‌تواند به خلق محصولات ترکیبی و نوآورانه منجر شود، مانند کتاب‌های همراه با بازی‌های تعاملی، کتاب‌های صوتی با انیمیشن یا کتاب‌های الکترونیکی با قابلیت‌های واقعیت افزوده. این نوآوری‌ها جذب مخاطبان جدید و افزایش تعامل با کتاب را به همراه دارند و از سوی دیگر، مسیر بازاریابی و توزیع را نیز هموار می‌کنند. در این میان، برگ برنده در دست ناشرانی است که به انتشار آثار خلاقانه و گاه مبتنی بر فرهنگ بومی با ظرفیت پیوند با صنایع خلاق همت می‌ورزند. این مسیری است که به نظر می‌رسد در آینده نشر جهان قرار دارد و حرکت در آن اجتناب‌ناپذیر است. 

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

«در غرب خبری نیست» به چاپ ششم رسید


به گزارش خبرنگار مهر، رمان «در غرب خبری نیست» اریش ماریا رمارک با ترجمه سیروس تاجبخش به‌تازگی توسط انتشارات امیرکبیر به چاپ ششم رسیده است. رمارک، که خود از سربازان جنگ جهانی اول بوده، در این اثر تجربیات شخصی‌اش را بازتاب داده و احساسات سربازان جوان را در برابر هولناکی جنگ به تصویر کشیده است.

این‌رمان دربرگیرنده داستان سربازی جوان به نام پل بومر است که همراه همکلاسی‌هایش برای جنگ جهانی اول به جبهه فرستاده می‌شود.

کتاب با توصیف‌های بی‌رحمانه از خشونت جنگ آغاز می‌شود؛ جایی که سربازان تنها برای بقا تلاش می‌کنند و هر روز شاهد مرگ دوستان و هم‌رزمان خود هستند. رمارک به‌جای تمرکز بر قهرمانی‌های نظامی، بر تأثیرات روانی و جسمی جنگ بر افراد متمرکز شده است. پل بومر و دوستانش در حالی که برای میهن‌شان می‌جنگند، به تدریج متوجه پوچی و بی‌معنایی جنگ می‌شوند. یکی از پیام‌های این‌کتاب، شکاف عمیقی است که میان نسل جوان و نسل‌های گذشته ایجاد شده است. معلمان و والدین، جوانان را با تبلیغات و آرمان‌گرایی‌های پوچ به جبهه فرستاده‌اند، در حالی که خود از واقعیت‌های هولناک جنگ بی‌خبر بوده‌اند.

«در غرب خبری نیست» در طول دهه‌ها الهام‌بخش آثار متعدد هنری و سینمایی شد و اقتباس سینمایی آن که سال ۱۹۳۰ به کارگردانی لوئیس مایلستون ساخته شد، توانست جایزه اسکار بهترین فیلم را کسب کند.



منیع: خبرگزاری مهر

روایت مستند زندگی شهیدی که از گارد شاه استعفا داد


به گزارش خبرگزاری تسنیم،‌ کتاب پارتیزان (سرگذشت‌نامه مستند شهید علی‌اکبر حاجی‌پور، فرمانده تیپ یکم عمار لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص)) به قلم گلعلی بابایی، منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این کتاب هفدهمین عنوان از مجموعه «دفاع مقدس» است که ناشر چاپ می‌کند. پژوهش و نگارش کتاب توسط بابایی و مشاور پژوهش و ویراستاری آن را بهزاد به سرانجام رسانده است.

کتاب حاضر، حاصل یک سال پژوهش نویسنده است که از تجربیات خود و دیگر رزمندگانی که در کنار شهید علی‌اکبر حاجی‌پور در جبهه حضور داشته‌اند، نگارش شده است. شهید حاجی‌پور پیش از انقلاب در گارد شاهنشاهی حضور داشت؛ با شروع اعتراضات او از ارتش استعفا داد اما مکرراً با استعفای او موافقت نمی‌کردند تا اینکه پس از دستور امام خمینی(ره) مبنی بر خالی کردن پادگان‌ها توسط ارتشیان، علی‌اکبر هم از پادگان فرار کرد.

او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پیوست و با توجه به تجربیات و استعداد ذاتی که داشت در جبهه‌های جنگ حضور یافت. این کتاب به طور خاص با شیوه مستند توصیفی، ویژگی‌های شخصیتی و مدیریتی این شهید را در جبهه‌های مختلف روایت می‌کند.

شهید علی‌اکبر حاجی‌پور، فرمانده تیپ عمار از لشکر 27 محمدرسول‌الله(ص)، در 21 اسفند 1329 در شهرستان آذرشهر متولد شد. حاجی‌پور در دوران جنگ تحمیلی فرماندهی گردان عمار را بر عهده گرفت و در عملیات والفجر 4 در تاریخ 13 آبان 1362 بر اثر اصابت گلوله تانک دشمن به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

کتاب پیش‌رو 32 فصل دارد که به ترتیب عبارتند از: «معرفت آقای صاحب‌خانه»، «فرزند دامنه باختری سهند»، «هم‌کلاس و همکار دلسوز من»، «تأدیب جبار چاقوکش»، «تکاور گارد جاویدان»، «فرمانده گروهان یکم گردان 207 لشکر گارد»، «خبری در راه است!»، «پاسدار انقلاب»، «تقصیری متوجه ایشان نیست»، «مربی، مدافع، سربنا»، «ارتباطت را با ما قطع نکن!»، «تبریز در آتش فتنه»، «حراست از گردنه گاران»، «ازدواج در آستانه آغاز جنگ»، «مصاف پارتیزانی در کوت شیخ و سوسنگرد»، «فتحِ دزلی؛ مأموریت ناممکن»، «پنجه در پنجه قابیلیان!»، «فرماندهی گردان عمار»، «برای آزادی خرمشهر»، «رشادت بابایی و بشکیده»، «لبنان؛ ژوئن 1982»، «سرمشق رشادت در زیر باران آتش»، «عزیمت به جبهه غرب»، «هم فرمانده باشید؛ هم برادر»، «نبرد در هزار توی کانال‌ها»، «حضور در قلاجه»، «مهران؛ گذرگاه کربلا»، «تابعِ محضِ همت»، «سیلیِ ادب کننده!»، «با شیران کمیل در دشت نالپاریز»، «شهید دشت قزلچه» و «زیرا کفِ دست، مو ندارد!». پس از این فصول هم تصاویر و اسناد درج شده‌اند.

در برشی از کتاب می‌خوانیم: یکی از روزهای گرم تابستان سال 1357 بود که علی‌اکبر برای مرخصی از تهران به آذرشهر آمد. به دیدارش رفتم و کمی با هم صحبت کردیم. همان لحظه یک کیف کوچک حاوی مدارک را از خانه برداشت و گفت: قدرت؛ می‌خواهم به مغازه حسن‌آقای حقیقی بروم. با من می‌آیی؟ گفتم: بله؛ برویم. همراه شدیم و تا مغازه حسن آقا پیاده رفتیم. آنجا بعد از سلام و احوال‌پرسی و نوشیدن چای، علی‌اکبر از کیف کوچک چرمی‌اش، برگه‌ای را درآورد و به‌سمت آقای حقیقی گرفت. گفت: آقای حقیقی؛ این برگه استعفانامه من است. می‌خواهم از ارتش استعفا بدهم. من در یک لحظه شوکه شدم. حسن آقا هم باتعجب گفت: استعفا؟ آخر چرا؟ حالا که آن همه آموزش سخت را پشت سر گذاشتی و شکر خدا به جایگاه و مقام خوبی رسیده‌ای، می‌خواهی از ارتش استعفا بدهی؟ من هم که از شوک خارج شده بودم، گفتم: فراموش کردی وضع سخت چند سال پیش خودت را؟هنوز جای پینه‌های بیل و کلنگ، روی دستت پیداست. دوباره می‌خواهی بیایی کارگر یک عده ظالم بشوی و دوباره ظلم و تحقیر آنها را تحمل کنی؟!.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

با خودم می‌گویم از این‌دو چه‌چیزی برتر است؛ خونِ بر عمامه یا عمامه خونین تو؟


به گزارش خبرنگار مهر، سیده فرشته حسینی شاعر جوان، برای شهیدان علی رازینی و محمد مقیسه‌ دو قاضی انقلابی و قاطع در برابر مخلان امنیت مردم، سروده تازه‌ای دارد.

این غزل را در ادامه می‌خوانید؛

*

در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو

روزگار ساده تو، حجره رنگین تو

چشم بستم تا هجوم اشک را مخفی کنم

چشم وا کردم بیاموزم کمی از دین تو

درد دین داری و عمری خون دل قوتت شده

داغ‌ها جاری است بر پیشانی پرچین تو

بی‌تعلق، بی‌ریا، در خاک و خون افتاده‌ای

سادگی، آزادگی، افتادگی آیین تو

با خودم می‌گویم از این دو چه چیزی برتر است؟

خونِ بر عمامه یا عمامه خونین تو؟

می‌رود از سینه‌ات رنج تمام سال‌ها

آن زمانی که می‌آید عشق بر بالین تو



منیع: خبرگزاری مهر

چاپ جلد دوم «من یک‌اطلاعاتی بودم» درباره انجمن حجتیه


به گزارش خبرنگار مهر، جلد دوم کتاب «من یک‌اطلاعاتی بودم» شامل خاطرات افسر اطلاعاتی علی مهدوی با زیرعنوان «از مسئولیت میز انجمن حجتیه تا معاونت حراست مجلس» با مصاحبه و پژوهش رضا اکبری آهنگر و خاطره‌نگاری راضیه ولدبیگی به‌تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این‌کتاب دربرگیرنده خاطرات یک‌افسر اطلاعاتی در بازه زمانی ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۲ است و انتشار آن برای اولین‌بار رخ می‌دهد. چون تا پیش از این، کتابی از خاطرات افسران اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران منتشر نشده است. ابتدای انقلاب، خنثی‌کردن کودتا، اعدام صادق قطب‌زاده و ورود به وزارت اطلاعات، ازجمله خاطراتی هستند که راوی این‌کتاب در جلد اول آن روایت کرده است.

جلد دوم نیز به ناگفته‌های راوی درباره فعالیت او درباره انجمن حجتیه در خلال سالیان طولانی است. مهدوی در این‌جلد از خاطراتش به افشاگری درباره ارتباط تنگاتنگ برخی از سران حجتیه با خواص حوزه و دانشگاه و مسئولین نظام می‌پردازد.

معاونت حراست مجلس شورای اسلامی و مشاغل دیگری که به عهده گرفته ازجمله مطالب مربوط به خاطرات جلد دوم «من یک‌اطلاعاتی بودم» هستند و نکته دیگر درباره این‌جلد، این است که خاطراتی از دیدار و هم‌نشینی با شهید حاج‌قاسم سلیمانی را نیز در برمی‌گیرد.

جلد دوم «من یک‌اطلاعاتی بودم» از فصل پانزدهم خاطرات شروع می‌شود و با فصل بیست و نهم به پایان می‌رسد. عناوین این‌فصول به‌ترتیب عبارت‌اند از: «انجمن حجتیه»، «فساد اخلاقی برخی مسئولین و اعضای انجمن»، «برخی از شیفتگان انجمن حجتیه»، «گزارش به آیت‌الله خامنه‌ای درباره انجمن»، «انجمن در استان‌ها»، «تفکرات انجمن علیه وحدت شیعه و سنی»، «مواضع آقای افتخارزاده»، «دیدار با علما و مراجع»، «عضوگیری انجمن از مدارس»، «مهربانی وزارت با انجمن»، «جلسه دانشگاه امام صادق(ع)»، «برکناری من از وزارت»، «ورود به مجلس» و «بازنشستگی».

کتاب پیش‌رو به غیر از فصول نام‌برده ضمائمی هم دارد که به این‌ترتیب‌اند:

ضمیمه شماره ۱: موسس انجمن خود امام زمان (عج) است، ضمیمه شماره ۲: سخنرانی شیخ محمود حلبی در مخالفت با جهاد و تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت، ضمیمه شماره ۳: نمونه‌ای از مکتوبات متعددی که انجمن در آن‌ها اظهار اعتقاد به انقلاب و نظام اسلامی نموده است، ضمیمه شماره ۴: متن نامه شیخ محمود حلبی به آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی (رحمت‌الله)، ضمیمه شماره ۵: بیانیه انجمن مبنی بر تعطیلی کلیه فعالیت‌ها، ضمیمه شماره ۶: جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان با آیت‌الله خامنه‌ای در دانشگاه تهران، ضمیمه شماره ۷: نامه مهم امام خمینی به فقهای شورای نگهبان و هشدار پیرامون انجمن حجتیه.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

برخورد با مدارس تحت سلطه انجمن

اما عوامل مختلفی باعث شد نتوانیم با این‌مدارس تقابل کنیم، یکی مخالفت مجلس بود، بحث این‌مدارس در مجلس هم مطرح شد، نمایندگان بررسی کردند ولی از بس که بچه‌های خودشان در این‌مدارس بودند؛ کار خیلی برای ما سخت شد، طوری شد که اگر ما می‌خواستیم برخورد کنیم انگار با مسئولین نظام برخورد کرده‌ایم، اینها رفتند پشت مسئولین نظام سنگر گرفتند که «آقا ببینید، یک‌مدرسه مذهبی داریم که بچه‌هایمان دارند آنجا درس‌شان را می‌خوانند که آن‌ را هم وزارت می‌خواهد تعطیلش کند.»

چند روز پیش خانه یکی از اقوام رفته بودیم، گفت: «دنبال این هستیم که بچه‌مون رو مدرسه علوی ثبت‌نام کنیم.» گفتم: «می‌شناسی مسئولای مدرسه رو؟» گفت: «بله خیلی مذهبی هستن» گفتم: «آره خیلی مذهبی‌ان، اصلا کاتولیک‌تر از پاپ هستن» این را که گفتم جا خورد. گفتم: «ببین من مسئول بررسی‌شون بودم دیگه؛ جریان اینا؛ اینه اینه اینه!»

این‌کتاب با ۴۰۰ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۸۰ هزار تومان منتشر شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

ماجرای گروه سرودی که همه اعضای آن به شهادت رسیدند


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات کودک و نوجوان کمترین سهم را در میان کتاب‌های منتشر شده در حوزه دفاع مقدس دارند. تمرکز نشر دفاع مقدس عمدتاً بر مخاطب بزرگسال است؛ در حالی که کودکان و نوجوانان بسیاری از وقایع جنگ هشت ساله متأثر شدند و از سوی دیگر، آشنا کردن این نسل با یکی از مهمترین وقایع تاریخی کشور در یک قرن گذشته، از امور لازم و واجب است. 

کتاب «نبرد تک‌خوان» که از سوی دفتر نشر معارف به چاپ رسیده و به تازگی چاپ دوم آن نیز در دسترس نوجوانان قرار گرفته، از جمله معدود آثار در این زمینه است. فهیمه شاکری مهر با الهام از واقعه شهادت دانش‌آموزان مدرسه قطب راوندی قم، به خلق داستانی پرداخته که از نظر سوژه‌پردازی در حوزه نوجوان قابل تأمل است. 

نخستین روز بهمن ماه سال 1365، 9 نفر از دانش آموزان مدرسه راهنمایی قطب راوندی قم برای تمرین سرود جهت اجرا در ایام دهه فجر، به محل سینما تربیت در خیابان دورشهر می‌روند و پس از بازگشت از محل تمرین، در سه‌راه بازار به دلیل بمباران دو فروند میگ رژیم بعثی همگی به شهادت می رسند.

«محمدحسن بلالی بیدگلی»، «محمدمهدی هجرتی»، «سعید روانمهر کاشانی»، «سید ناصر حسینی»، «محمدرضا رسولی»، «جواد خودکار قمی»، «محمدعلی امینی»، «حسین مقتصدی زاده» و «مهدی بابایی» و مربی شهیدشان «حمیدصادقی قمی» از اعضای 9 نفره این گروه سرود بودند که به دلیل اصابت مستقیم بمب، همه این دانش‌آموزان نوجوان که در سنین 11 تا 15 سال قرار داشتند و داخل مینی‌بوس بودند به گونه‌ای به شهادت می رسند که چیزی از پیکرهای آنان باقی نماند و در اثر شدت انفجار و آتش گرفتن مینی بوس، شناسایی آنان دو تا سه روز به طول انجامید.

نویسنده «نبرد تک‌خوان»  با الهام از این واقعه تلخ، تلاش دارد نسل امروز را با تأثیر جنگ بر غیر نظامیان و مظلومیت این نوجوانان آشنا کند. در معرفی این اثر آمده است: 

ایمان پسر نوجوانی است که در شهر قم زندگی می‌کند. مثل تمام هم‌سن و سال‌های خودش در دهه 60 ماجرا و شیطنت‌های نوجوانی را پشت سر می‌گذارد. دو دوست صمیمی به اسم هادی و محسن دارد که معروف به سه تفنگدار هستند. همه جا و همه وقت این سه دوست با هم هستند تا زمانیکه حرف یک مسابقه پیش می‌آید. مسابقه سرود استانی در بین مدارس شهر قم برگزار می‌شود، که در آخر گروه سرود برنده راهی یک اردو به پادگان و مناطق جنگی می‌شوند تا برای رزمنده‌ها سرود را اجرا کنند. آقای اسطیری معلم پرورشی اعلام مسابقه می‌کند و مشکل از جایی پیش می‌آید که برای اجرای تک خوانی سرود فقط یک نفر باید انتخاب شود. یک نفر تک خوانی که باید از بین ایمان و هادی انتخاب شود.

 بعد از این خبر رقابت و دعوایی مفصل بین ایمان و هادی برای انتخاب شدن برای تک خوانی سر می‌گیرد. چون خانواده ایمان با جبهه رفتن او مخالف هستند پس تنها راه رسیدن ایمان به جبهه انتخاب شدن برای اجرای تک خوانی سرود و رفتن به اردو است. این مسابقه اتفاق‌های عجیب و خطرناکی را برای هر سه نفر آنها و رفاقتشان به وجود می‌آورد که سرنوشت آنها را دستخوش تغییر می‌کند. …

شاکری‌مهر پیش‌تر در گفت‌وگو با تسنیم، درباره این اثر گفته است: دغدغه اصلی من برای نوشتن این کتاب، معرفی و پرداختن به دانش‌آموزان شهید مدرسه قطب راوندی در شهر قم بود. وقتی ایده نگارش این کتاب به ذهنم رسید، شروع به تحقیق و بررسی درباره این دانش‌آموزان کردم، اما متأسفانه دیدم که کتاب یا فیلم خاصی درباره آنها نوشته یا ساخته نشده است.

وی ادامه داد: جالب‌تر آن بود که حتی مردم شهر قم هم درباره این دانش‌آموزان شهید اطلاع چندانی نداشتند؛ مگر دانش‌آموزانی که در آن دوران در مدرسه قطب راوندی تحصیل کرده بودند یا دوستانشان به شهادت رسیده بودند. 

نویسنده کتاب «نبرد تک‌خوان» افزود: تمام این‌ها سبب شد که برای نوشتن این کتاب مشتاق‌تر شوم و بخواهم بُعدی از جنگ را که در شهر قم رخ داده است- به عنوان شهری که در آن زندگی می‌کنم- از این طریق به مخاطب امروز معرفی کنم. 

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

شهرت کمتر خاقانی به‌خاطر وقار شعر اوست نه فرودستی


به گزارش خبرنگار مهر، آیین بزرگداشت خاقانی شروانی صبح امروز دوشنبه اول بهمن‌ با حضور غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، محمود عابدی، علی اشرف صادقی، امید طبیب زاده و محمدرضا ترکی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد.

حداد عادل در ابتدای این نشست گفت: خوشحالم از اینکه فرهنگستان می‌تواند در روز بزرگداشت خاقانی نخستین مراسمی را که بعد از تصویب این روز در شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت گرفته را برگزار کند.فرهنگستان زبان و ادب فارسی، آقای محمدرضا ترکی را که خاقانی شناس هستند به عنوان عضو پیوسته همراه خود دارد.

وی افزود: تخلص خاقانی و کلمه خاقان جز کلماتی است که فخر، هیبت و حشمت در درونش نهفته است، و بالاترین نامی است که برای بالاترین عنوان سلطنت به کار می رود. خاقانی این عنوان را برای خود انتخاب کرده تا پیامی را منتقل کند. خاقان درگذشته به افرادی که در زمین ملک داشتند گفته می‌شد. بنابراین از این نام هیبت و حشمت در شعر خاقانی مجسم می‌شود.

رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه گفت: منزلتی که شعر خاقانی از حیث فاخر بودن و والایی سخن دارد کاملاً با این تخلص تناسب دارد؛ کسانی که با شعر خاقانی آشنا باشند می‌دانند که شعر او شعر خواص است و شعر خاقانی گربه دست آموزی نیست که بر سر هر سفره‌ای طفل نی سواری دست بر آن بکشد بلکه پلنگی است که رام نمی‌شود. اگر خاقانی شهرتش کمتر بوده به دلیل حشمت و وقار شعر اوست نه به جهت فرودستی؛ خاقانی در قداست شاعری کمتر از نظامی نیست اما بیان روان نظامی سبب شده همه با او انس بگیرند ولی باید توجه کرد همه نمی توانند معانی دشوار شعر خاقانی را درک کنند.

حداد عادل گفت: شعر خاقانی تصویر یک بنای باستانی تاریخی است و تاج محل مصداق بارز این گفته است. در شعر خاقانی می توان گفت کلمات مانند سنگ های مر مر صیقل یافته ای است که با مهندسی روی هم استوار می شود، وزن شعر به ستون هایی شبیه است که این بنا را روی خود نگه داشته، قافیه شعر همان تقارن مهندسی است، وزن عروضی ابعادی است که مهندسان برای هر تالار و بخش در نظر می گیرند، ارتفاع بنا به طول قصیده شبیه است، مفاهیم به کار برده شده به رنگ های در و دیوار شبیه است و نور این بنا چلچراغی از مسلمانی و عرفان است که فضای شعر خاقانی را نورانی کرده است.

وی افزود: در شعر خاقانی جهات گوناگونی است که به آن اشاره خواهد شد. یکی از خصوصیات شعر خاقانی سوگ سروده های اوست که نشان از احساس نیرومندی شاعر است. همچنین از ابعاد و وجوه شعر او توصیف سفرهای اوست که شاعر بعد از هر سفر تجربه خود را به صورت قصیده بیان می کرده، فراوانی اصطلاحات متعلق به مسیحیت نیز در شعر خاقانی دیده می شود که در حل و مسائل رموز این شعر استادان مسیحیت به کمک آمدند. فراوانی اصطلاحات مربوط به سایر علوم نیز در اشعار خاقانی دیده می‌شود که اگر فردی با این علوم آشنا نباشد متوجه اشعار نمی‌شود. بیان خصوصیات طبیعت نیز در اشعار خاقانی وجود دارد که نشان دهنده ستایشگری خاقانی به طبیعت و علاقه به صبح است که او را شاعر صبح نیز نامیدند.

رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه گفت: خاقانی هم غزل سرا و هم قصیده سراست. ولی این میدان قصیده است که به خاقانی اجازه می‌دهد قدرت خود را بروز دهد و هیچکس در قصیده به اندازه خاقانی در صورت، لفظ و معنا به سنایی شباهت ندارد. در سال ۱۳۴۶ در تهران به مناسبت آغاز پانزدهمین قرن بعثت جشنی برگزار شده بود که از یک سال قبل به شاعران گفته شد شعری بسرایند. استاد امیری فیروزکوهی قصیده ای سرود که ممتاز شد و به اقتباس از قصیده خاقانی درباره پیامبر بود.

شعر خاقانی در این باره به این شرح بود که:

مقصد اینجاست ندای طلب اینجا شنوند / بختیان را ز جرس صبح‌دم آوا شنوند

عارفان نظری را فدی اینجا خواهند / هاتفان سحری را ندی اینجا شنوند

اما شعر استاد فیروزکوهی که به اقتباس از این شعر بوده از این قرار است:

آنک آواز نبی از در بطحا شنوید / ذکر حق را ز در افتادن بتها شنوید

نور اسلام بر آمد ز کران تا نگرید / بانگ توحید درآمد به جهان تا شنوید

خاقانی شاعر فَحَلی بوده است

در ادامه این‌نشست، علی‌اشرف صادقی، زبان‌شناس عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: خاقانی شاعر فَحَلی (چیره‌دست) بوده است، به اصطلاح عامیانه شاعر گردن‌کلفت است و کسی نمی‌تواند با او کشتی بگیرد و شعرش را فهم کند. با وجود تحقیقات زیاد، غوامیض اشعارش همچنان هست.

وی افزود: با پیدا شدن یافته‌های جدید، اطلاعات ما درباره خاقانی بیشتر شده است؛ کتاب «سفینه تبریز» اطلاعات زیادی به ما می‌دهد و همچنین با پیدا شدن نسخه «ختم الغرایب» هم اطلاعات بسیاری کسی می‌کنیم. تلفظ‌های خاصی در متن این کتاب یافت می‌شود که برخی از این تلفظ‌ها مربوط به خاقانی است و ممکن است از روی نسخه‌ای، این متن استنساخ شده باشد. تلفظ برای غرب ایران است. «ختم الغرایب» دوبار چاپ شد و بهترین نسخه برای «علی صفری آق‌قلعه» است و با حواشی زیاد همراه شد.

صادقی با تأکید فهم شعر خاقانی دشوار است، خاطرنشان کرد: چند موضوع برای فهم شعر خاقانی لازم است؛ یکی اشارات تاریخی است، اگر کسی وقایعی را که خاقانی اشاره می‌کند، نداند شعرش را نمی‌فهمد. دیگر اشارات علمی است. اشارات مردم‌شناختی و اشارات فولکلوریک است، همچنین اشاره به رسومی که در آن زمان رایج بوده استو دیگر  نکته، اشارات زبانی و لغوی است. بایستی خواننده و جست‌وجو کننده اشعار خاقانی، این نکته‌ها را  بداند تا درک اشعار برایش آسان باشد.

شعر خاقانی عجایب بسیاری دارد

محمود عابدی مصحح و پژوهشگر و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: «ای‌کاش خاقانی‌شناس بودم».شعر خاقانی عجایب بسیاری دارد که در هیچ شاعری در شعر فارسی پدید نیامده است؛ اسم شاعر بدیل است و کم‌ به کار برده شده است، اسم پدرش علی و شغل او نجاری بوده است مادرش جاریه، کنیز رومی و طباخ بوده و عمویش کافی‌الدین طبیب و فیلسوف بوده است و خودش در خدمت عمویش رشد کرده بود. عجیب است که در اشعارش با فلسفه مخالف است. ممدوحش فخرالدین منوچهر بن فریدون بود. در شعرش از  شاهنامه اثری نیست.

وی افزود: خاقانی شاگرد سنایی است و  البته حق داشت زیرا کیست که در قرن ششم شاگرد سنایی نباشد. سنایی از فاتحان شعر قرن ششم و بعد از قرن ششم است. سنایی در حدیقه بابی برای پیغمبر (ص) دارد و در آن‌جا هم اشاراتی به معراج دارد. همه اشعاری که خاقانی به پیروی از سنایی گفته درباره پیغمبر است و خاقانی شاگرد عجیب سنایی بوده است.

مصحح و پژوهشگر و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه گفت: خاقانی هم صاحب شعر است و هم سفرنامه‌ای با عنوان «تحفه‌العراقین» دارد. عجیب است این کتاب تنها منظومه‌ای است که عطار به آن توجه حیرت‌انگیزی دارد و عنوان «منطق‌الطیر» خود را از «منطق‌الطیر» خاقانی گرفته شود است. برخی می‌گویند قسمتی از «تحفه‌ العراقین» مشاهدات خاقانی و بخشی دیگر به زمانی مربوط است که از سفر برگشته است به ویژه ابیاتی که درباره پیغمبر (ص) آمده است.

عابدی با بیان اینکه ذهن خاقانی در نعت پیامبر (ص) متمرکز است، گفت: از عجایب خاقانی مربوط به آثار خاقانی‌ است. او هم شعر دارد هم نثر، هم شعر عربی و هم نثر عربی. خاقانی شاعر بی‌قرار است و نمی‌تواند به یک‌جا دل ببندد، در جست‌وجوی چیست نمی‌دانیم؟ یکی از آرزوهای او رفتن به خراسان است. خاقانی در ۵۲۰ متولد شده و ۵۹۰ سال او قبل از حمله مغول می‌خواسته به خراسان برود. او در آروزی رفتن به خراسان، عزم زیارت امام رضا (ع) را داشته اما دنبال کسی و یا چیزی بوده که در شروان نبود است. او به حدی بی‌قرار بود که نتوانست به خراسان برود و از ری بازگشت. اما آرزوی او برای رفتن به خراسان به‌گونه‌ای بود که فخرالدین منوچهر بن فریدون او را به زندان انداخت.

وی افزود: آنچه در شعر فردوسی آیین غیرت‌مندی و شور حماسی نهفته است. آن‌چه در شعر مولوی شاهدش هستیم دریای حکمت و خروج از محدوده شخص و دین و وطن و نگاه به مشکلات بزرگ انسان در تاریخ هستیم، در شعر حافظ زیبایی سخن است و آن‌چه در شعر سعدی وجود دارد شور و حس عاطفه است، اما در شعر خاقانی مجموعه اطلاعاتی وجود دارد که یک ادیب می‌تواند آن را از تاریخ ادبیات به دست آورد. تأثیر خاقانی در شعر فارسی زیاد است. یکی می‌گفت اگر  در روز قیامت دستم به دامن خاقانی برسد، اشعار دشوار را از می‌پرسم. در هند، غالبا شعر خاقانی را می‌خواندند و تدریس می‌کردند و شاعران بسیاری از  تقلید کردند هرچند اثرش در شعری سعدی و مولانا کم است و هریک از ابیات خاقانی می تواند تا سال ها موجب شگفتی حافظ شناسان شود.

در ادامه این نشست امید طبیب‌زاده، زبان‌شناس به بررسی اوزان شعر خاقانی پرداخت.

محمدرضا ترکی استاد دانشگاه و عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در پایان این نشست گفت: خاقانی شاعر پرماجرایی است. از آقای حدادعادل و دبیر مقدم تشکر می‌کنم که با حمایت و پیگیری که داشتند، روز بزرگداشت خاقانی در تقویم رسمی کشور قرار گرفت و به نظر می رسد ما باید شاهد رویکرد جدی تری نسبت به خاقانی باشیم.

وی افزود: امروز دانستیم که هیچ شاعری به اندازه خاقانی بر عروض تسلط نداشته و او اوزان نامطبوع را به کار می‌برده‌ است.



منیع: خبرگزاری مهر

امام علی(ع) معجزه بی‌همتای رسول خدا (ص) بود


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیزدهمین روز از ماه رجب با سالروز میلاد امام بزرگ انسانیت، حضرت امام علی (ع) مصادف است، تنها بشری که در خانه خدا، کعبه متولد شد. ویژگی منحصر به فرد این امام بزرگوار تنها در شخصیت و رفتار ویژه‌اش خلاصه نمی‌شود؛ بلکه روایت ولادت ایشان نیز متفاوت از همه انسان‌های دیگر است؛ از همین رو درباره تاریخ، مکان و شرایط تولد آن حضرت علما، راویان و نویسندگان شیعه و اهل سنت بسیار نوشته‌اند.

خبرگزاری تسنیم به مناسبت میلاد مولی‌الموحدین، امام علی(ع)، در همین‌باره با سیدمحمود جوادی پژوهشگر تاریخ اسلام، به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید:

*ولادت امام علی علیه السلام نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می‌رود، شاید این پرسش خیلی‌ها باشد که چرا این ولادت به شکلی منحصر به‌فرد اتفاق افتاده و چرا بسیاری می‌خواهند این ویژگی منحصر به‌فرد امیرالمومنین(ع) را زیر سؤال ببرند؟

تولد هر انسان یک هیجان و شادی خاصی برای والدین، منسوبین و اطرافیان او به همراه دارد که نسبت به سایر شادی‌ها و اتفاقات خوشایند دیگر متمایز می‌کند اما وقتی این تولد با یک نشانه شگفت‌آور و پدیده حیرت‌انگیز و غیر طبیعی همراه شود، این تولد برای دوستداران آن فرد به رویدادی خاص و منحصر به‌فرد تبدیل می‌شود، که اهل حسد و دشمنان آن شخص چشم دیدن و شنیدن درباره این اتفاق مهم را ندارند.

از خلقت حضرت آدم علیه السلام تا حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) و برخی انبیاء دیگر، بشر شاهد اعجاز خداوند متعال در خلقت و ولادت برخی پیامبران الهی بوده و تصور بر آن می‌رفت که با مبعوث شدن خاتم انبیا، حضرت محمد(ص) باب معجزات بسته شود، و از این پس بشر این اقبال را نخواهد داشت تا با چشمان خود اعجاز دیگری را ببیند.
ولادت امیرالمومنین، حضرت علی علیه السلام، در روز 13 رجب عام الفیل (حدود 600 میلادی) مصادف با یک پدیده شگفت‌انگیز بود که به وضوح نشان می‌داد این مولود در آینده نه چندان دور به جایگاه رفیع و بلندی خواهد رسید و دلالت بر امری بزرگ دارد که از ظهور آیتی از آیات خدا خبر می‌داد.

شکافته شدن رکن یمانی خانه خدا برای حضرت فاطمه بنت اسد و فراخوانده شدن وی به درون کعبه – به معنای فراهم شدن شرایط مکانی برای ولادت حضرت علی علیه السلام – و شکافته شدن دوباره رکن یمانی برای خروج حضرت فاطمه بنت اسد به همراه مولود مبارک خود، آن روز همه اهالی مکه را شگفت‌زده و انگشت به دهان کرده بود.

در برخی از روایات درباره جریان ولادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام این چنین نقل شده است: «یزید بن قعنب گوید: من و عباس بن عبدالمطلب و گروهی از خاندان عبدالعزی در برابر خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان دیدیم فاطمه بنت اسد، مادر امیرمؤمنان(ع) که به آن حضرت حامله بود و 9 ماه از مدت حملش می‌گذشت، با حالتی خاص که حاکی از درد زایمان بود، وارد شد و به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتاب‌هایی که از جانب تو فرستاده شده‌اند، ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق و باور دارم که او این خانه والا را بنا کرده و به حق این فرزندی که در شکم دارم سوگند می‌دهم که وضع حمل مرا آسان کنی.

یزید بن قعنب گفته: در این هنگام دیدم دیوار پشت کعبه شکافت و فاطمه وارد کعبه شد و از چشمان ما ناپدید گشت و دیوار به هم چسبید. برخاستیم که قفل در خانه کعبه را باز کنیم، قفل باز نشد، دانستیم که این رویداد به فرمان خدا رخ داده است. پس از چهار روز که گذشت فاطمه از خانه کعبه بیرون آمد و نوزادش امیرمؤمنان(ع) را روی دست داشت و گفت: من بر زنان گذشته تاریخ برتری یافته‌ام؛ زیرا آسیه دختر مزاحم، خدا را به صورت پنهانی در جایی عبادت می‌کرد که عبادت خدا در آنجا جز از روی ناچاری سزاوار نبود، و مریم دختر عمران آن شاخه خشکیده خرما را با دستش تکان داد تا آنکه خرمایی تازه از آن فرو ریخت و خورد؛ ولی من وارد خانه خدا شدم و از میوه‌ها و نعمت‌های بهشتی خوردم و وقتی خواستم خارج شوم هاتفی به من گفت: فاطمه! او را علی نام بگذار، چرا که او بلندمرتبه است و خداوند علی اعلی می‌گوید نام او را از نام خودم مشتق ساختم و او را به آداب و اخلاق خودم تربیت کردم و از علوم پیچیده خود آگاهش نمودم، او کسی است که بت‌ها را در خانه من می‌شکند و بر بام خانه‌ام اذان می‌گوید و مرا به مجد و بزرگواری یاد می‌کند. خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و از او فرمان برد و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و فرمانش نبرد.

امام علی (ع) , حدیث , پیامبر(ص) ,

شایان ذکر است که این رویداد با اندکی تفاوت در منابع بسیاری ذکر شده است و از شگفتی‌های این واقعه مهم تاریخی این است که فاطمه بنت اسد نه از درب خانه خدا بلکه با شکافته شدن دیوار آن وارد کعبه گردید تا این رویداد عجیب دلیل و برهانی روشن‌تر بر معجزه باشد و آیندگان نتوانند آن را پدیده‌ای تصادفی و اتفاقی قلمداد کنند.

*همانگونه که ولادت امیرالمومنین در کعبه منحصر به‌فرد است، نامگذاری ایشان نیز باید خاص و منحصر به فرد باشد، در این زمینه توضیح بدهید.

در روایتی چنین آمده است: چون علی(علیه السلام) از مادرش فاطمه بنت اسد متولد شد، فاطمه نام پدرش «اسد» را بر او گذارد؛ اما وقتی جناب ابوطالب (ع) قضیه ورود فاطمه بنت اسد به درون کعبه را شنید، (این ماجرا حداقل سه شبانه‌روز نقل محافل مکه بود) به همسرش گفت: «فاطمه! بیا امشب به بالای کوه ابو قبیس برویم و خدا را بخوانیم، شاید ما را خبر از اسمی برای این نوزاد بدهد».

چون شب شد، ابوطالب به کوه ابوقبیس رفت، دستان خود را به سمت آسمان بلند کرد و از خدا خواست نامی شایسته برای فرزند خود برگزیند. گفته می‌شود صدای هاتفی از آسمان به گوش ابوطالب رسید که می‌گفت: نامش را «علی» بگذار. ابوطالب از این مسئله شادمان شد و ماجرای نامگذاری فرزند خودرا به صورت شعر درآورد و بر لوحی نوشت و در خانه خدا آویزان کرد.

قندوزی حنفی در کتاب «ینابیع المودة، ج2، ص306» نقل می کند و می‌گوید: «ابوطالب(ع) از این قضیه (انتخاب نام امام علی (ع) از طرف خداوند) بسیار شادمان شد و در برابر خداوند سجده و 10 شتر برای امیرالمومنین (ع) عقیقه کرد. این شعر ابوطالب و صدای هاتف قضیه در لوحی نوشته شد و در خانه خدا آویزان بود و بنی‌هاشم بر قریش فخر فروشی می‌کردند از این جهت، تا اینکه این لوح در زمان جنگ حجاج با ابن زبیر به سرقت رفت و بعد از آن، دیگر کسی این لوح را مشاهده نکرد».

با وجود اعتراف بسیاری از بزرگان اهل سنت و وجود روایات متعدد در کتب معتبر آنها در خصوص نامگذاری حضرت علی (ع) و اینکه خداوند متعال این نام را برای ایشان برگزیده است، اما متأسفانه امروز جریان متحجر سلفی و وهابی با این دیدگاه اهل سنت مخالفند و مانند انکار ولادت امیرالمومنین (ع) در جوف کعبه، از بیخ و بُن منکر موضوع نامگذاری حضرت علی علیه السلام هستند.

گفته می‌شود در زمان خلیفه اول و دوم جو اختناق حاکم بر جامعه – به دلیل ملاحظات سیاسی و به جهت پیشگیری از اختلاف میان مسلمانان – چنان سنگین بود که کسی جرأت نقل احادیثی که در آن به حقانیت اهل بیت پیامبر اشاره می کرد، نداشت. غالب شیعیان در آن دوران سعی می‌کردند تقیه کنند و مردم خودرا از مسائل دردسر ساز دور نگه می‌داشتند و حتی نام «علی» را نیز از بیم دشمنان اهل بیت علیهم السلام بر روی فرزندان خود نمی گذاشتند، این وضعیت تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز یعنی حدود 100 سال ادامه داشت. تسمیه به نام علی (علیه السّلام) در زمان معاویه نیز برای شیعیان – جز برای طالبیان- ممنوع بود، و کسی که نام علی برای فرزندش بر می‌گزید، او را شکنجه و آزار می‌دادند و حتی خانه‌اش را ویران می‌کردند. شاید باور اینگونه مسائل برای افراد بی‌اطلاع سخت باشد اما در روزهای اوج یکه‌تازی گروه تروریستی داعش در مناطقی از سوریه و عراق، خبرهایی منتشر می‌شد که آنها بسیاری از شیعیان به جرم همنامی با اهل بیت پیامبر سر بریدند.

امام حسین علیه السلام که این شرایط اختناق را می‌دید، برای مقابله با وضع موجود نام همه فرزندان خودرا علی گذاشت. القاب فراوانی برای امام علی علیه السلام گزارش شده که از جمله می‌توان به:

اسد الله (شیرخدا) ، سید عرب (امیر عرب) ، سید المسلمین ، امام المتقین ، امیر النحل،الأنزع البطین ، یعسوب الدین ، یعسوب المؤمنین ، مرتضی ، حیدر، کاشف الکرب ، أعلم الامة ،أول من اسلم ،أول من صلی ، خیر البشر، عمود الدین ،سید الشهداء، رایة الهدی، باب الهدی، الولی، الوصی، قائد الغر المحجلین، خاتم الوصیین، علی الصدیق الاکبر، علی اول من آمن بالله، علی خدن رسول الله و مهمتر از همه امیر المؤمنین اشاره کرد؛ شیعیان این لقب را بنا بر نص پیامبر صلی الله علیه و آله مخصوص آن امام دانسته و به کارگیری آن را حتی برای سایر معصومان علیهم السلام مجاز نمی‌دانند.

*چه اسناد و مدارکی در کتب برادران اهل سنت وجود دارد که دلالت بر ولادت امیرالمومنین در کعبه می‌کند و می‌تواند خط بطلانی بر تشکیک‌کنندگان در این زمینه باشد؟

ما در اینجا سعی داریم با استفاده از برخی روایت ها و نقل قول‌های نوشته شده در طول تاریخ درباره زمان و مکان ولادت آن حضرت به مواردی اشاره کنیم که می‌تواند خط بطلانی بر تلاش تشکیک کنندگان درباره مکان ولادت امیرالمؤمنین باشد.

امام علی (ع) , حدیث , پیامبر(ص) ,

•حافظ ابو عبدالله محمد بن عبدالله، معروف به حاکم نیشابوری، که همه بزرگان اهل سنت او را مورد اعتماد و استناد دانسته‌اند و خود از بزرگان ایشان است، در کتاب بسیار معروفش مستدرک صحیحین می‌گوید: «روایات متواتر است که فاطمه بنت اسد، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب ـ کرّم الله ـ وجهه، را در خانه کعبه به دنیا آورده است».

• شاه ولی الله احمد بن عبدالرحیم دهلوی، محدث متعصب اهل سنت، در کتاب «ازالة الخفاء عن خلافة الخلفاء» می نویسد: «بی گمان روایات متواتر است در این که فاطمه بنت اسد، امیرالمومنین علی بن ابی طالب را در درون کعبه به دنیا آورد، بدون تردید او در روز جمعه سیزدهم رجب، سی سال بعد از عام‌الفیل، در خانه کعبه به دنیا آمده است، و هرگز پیش از او یا بعد از او کسی در خانه کعبه زاده نشده است».

•شهاب‌الدین ابوالثناء، سید محمود آلوسی، صاحب تفسیر آلوسی، در شرح بر قصیده عینیه عبدالباقی افندی می‌نویسد: « ولادت امیرمؤمنان کرم الله وجهه در درون کعبه، در سراسر دنیا مشهور است و در کتابهای هر دو فرقه شیعه و سنی روایت شده است، و هرگز در مورد غیر ایشان چنین فضیلتی ثابت نشده است». (سرح الخریدة الغیبة فی شرح القصیدة العینیّه)

• نورالدین علی بن محمد بن صباغ مکی، از دانشمندان معروف اهل سنت، مشهور به ابن صباغ مالکی در کتاب «الفصول المهمّه» با سلسله سند از ابن مغازلی، از امام سجاد ـ علیه‎ السلام ـ مبنی بر ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ در درون خانه کعبه نقل کرده است که: «پیش از او کسی در بیت الله الحرام متولد نشد، و این برتری ویژه اوست از سوی خداوند برای ابراز کرامت و شرافت و شکوهمندی او».

•«روایت شده است که فاطمه بنت أسد در حالی که باردار بود خانه خدا را طواف می‌کرد، درد زایمان او را فراگرفت در خانه کعبه به روی او باز شد، پس داخل خانه کعبه شد و فرزندش را به دنیا آ‌ورد». تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی

•«محل تولد علی علیه السلام، خانه کعبه است». مروج الذهب، علی بن الحسین مسعودی

• «امیر مؤمنان شب جمعه سیزده رجب، سال سیم بعد از واقعه عام الفیل در داخل خانه خدا به دنیا آمد. کسی پیش از آن حضرت و بعد از آن در داخل خانه کعبه به دنیا نیامده است و این از فضائل اختصاصی آن حضرت است که خداوند به جهت بزرگداشت مقام او عطا کرده است» . کفایة‌ الطالب، حافظ گنجی شافعی

•«آن حضرت در داخل خانه کعبه متولد شد و عمر رسول خدا در آن روز سی سال بود». السیرة الحلبیة، علی بن برهان الدین حلبی

*آیا می توانید به چند نمونه از منابع اهل سنت که به شکافته شدن کعبه تصریح می‌کند، اشاره کنید؟

منابعی از اهل سنت که به طور صریح به شکافته شدن دیوار کعبه اشاره کرده‌اند نیز عبارتند از:

• محمد شریف خان شیروانی در کتاب «چوتهی کتاب» به ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ در درون کعبه و شکافته شدن دیوار کعبه و شنیده شدن صدای هاتف غیبی تصریح کرده است.

• مولوی حافظ حکیم ظهیر احمد سهسوانی در کتاب «ظهیر البشر» در احوال و فضائل ائمه می‌نویسد: «چون خداوند اراده نمود که شرفی بر شرف های کعبه بیفزاید، دیوار کعبه را بشکافت و فاطمه بنت اسد را به درون کعبه فرا خواند و فاطمه فرزندش علی را در درون کعبه به دنیا آورد».

•علامه حسن بن امان الله مولوی عظیم آبادی هندی، درکتاب تجهیز الجیش جریان ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ را طبق روایت «بشائر المصطفی» از یزید بن قعنب نقل کرده است.

• دکتر محمد شاه قادری، دانشمند و پزشک نامی سرزمین لاهور، در کتاب «مصباح المقربین» اشاره می‌کند که امیرمؤمنان علیه السلام در درون کعبه متولد شد و تصریح می‌کند که مادر آن جناب در حال طواف کعبه بود که او را درد زایمان گرفت، دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد به درون کعبه فرا خوانده شد، سپس تأکید می‌کند که هرگز چنین شرف و فضیلتی به جز امیرمؤمنان برای احدی نصیب و میسر نشده است. …

بنابراین با بررسی متون تاریخی به این نتیجه می‌رسیم که جریان ولادت امام علی (ع) و شکافته شدن دیوار کعبه در منابع متعددی از اهل سنت نقل شده است که برای نمونه به شماری از آنها اشاره کردیم.

*شاید این مقدار اسناد و مدارک کافی باشد اما اگر فکر می‌کنید بازهم اسناد و مدارکی در خصوص زمان و مکان ولادت امیرالمونین علیه السلام وجود دارد که لازم است به آن اشاره شود، برای ما بیان کنید.

حضرت امیرالمومنین علیه السلام در سال سی‌ام عام الفیل یعنی 30 سال بعد از واقعه اصحاب فیل که در قرآن کریم نیز به این واقعه اشاره شده است، متولد شدند. پس از رحلت پیامبر گرامی، حضرت امام علی علیه السلام 30 سال در قید حیات بودند. به روایت امام صادق، رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیرالمومنین علیه السلام 30 سال با یکدیگر تفاوت سنی داشتند.( اصول کافی، شیخ کلینی)

امام علی (ع) , حدیث , پیامبر(ص) ,

•آن حضرت در سیزدهم رجب سال سی‌ام عام الفیل در بیت الحرام یعنی کعبه به دنیا آمدند. (خصایص الامیرالمومنین علیه السلام،سیدشریف رضی)

•حضرت امیر المومنین علی بن ابى طالب علیه السلام ،در روز جمعه سیزدهم ماه رجب پس از 30 سال از عام الفیل در خانه خدا در شهر مکه به دنیا آمد، نه پیش از وى کسى در خانه خدا به دنیا آمده و نه بعد از آن حضرت. تولد امیر مؤمنان علیه السّلام در خانه خداوند فضیلت و شرافتى است که پروردگار بزرگ برای بزرگداشت مقام و منزلتش به آن حضرت اختصاص داده است . (ارشاد،شیخ مفید)

•آن حضرت در 13 رجب در سال سی ام عام الفیل و بنابر روایتی در سال 28 عام‌الفیل در کعبه متولد شده اند. در کتاب مصباح المتجحد نیز این نقل از کتاب تاریخ قم روایت می شود که حضرت علی علیه السلام زمانی به دنیا آمدند که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله 28 ساله بودند و امیرالمومنین علیه السلام 12 سال قبل از بعثت به دنیا آمدند. این قول از ابن عباس هم نقل شده است. (تاریخ قم،حسن بن محمد قمی)

•روایتی از قول رسول خدا صلی الله علیه واله به نقل از جابربن انصاری وجود دارد که می گوید:

«وقتی از آن حضرت درباره ولادت امیرالمومنین (علیه السلام) سوال کردند ایشان پاسخ دادند: از من درباره بهترین مولود سوال کردید که در زمان ما شبیه عیسی (علیه السلام) متولد شد، مرد عابد زاهدی به نام مبرم بن روئیب زندگی می کرد که 270 سال خداوند را عبادت کرده در این مدت از خداوند حاجتی نخواسته بود پس خداوند ابوطالب را به سوی او فرستاد و وقتی مبرم او را دید از جایش بلند شد و سر ابوطالب را بوسید. سپس او را در مقابل خود نشاند و از او سوال کرد که تو چه کسی هستی؟ ابوطالب پاسخ داد مردی از مردم تهامه هستم. آن مرد سؤال کرد از کدام طایفه تهامه هستی، که ابوطالب جواب داد: از طایفه بنی هاشم؛ در این هنگام آن مرد زاهد عابد برای دومین‌بار سر ابوطالب را بوسید و گفت: همانا خداوند به من الهامی کرده است. ابوطالب سؤال کرد چه الهامی؟ او جواب داد: از تو فرزندی متولد می‌شود که او ولی خداوند خواهد شد. پس در شبی که حضرت امام علی (علیه السلام) متولد شدند، زمین به نور وجود ایشان روشن شد و در این حال ابوطالب از خانه خارج شد و می‌گفت ای مردم ولیّ خدا عزوجل در کعبه متولد شده است.» (مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب)

*تشکیک‌کنندگان محل ولادت امیرالمومنین چگونه دست به تحریف روایات و جعل سند می‌زدند، چه عاملی موجب شد آنها موفق نشوند؟ 

با همه اسناد موجود در کتب معتبر اهل سنت بسیار تأسف‌آور است که هنوز هم برخی از دشمنان امیرالمومنین، علی علیه السلام مکان ولادت آن حضرت را فضیلت نمی‌شمارند. آنها و پیشینیانشان در دشمنی خود با آن حضرت تا آنجا پیش رفتند که با ساخت روایتی جعلی و نسبت دادن ماجرای ولادت در کعبه به «حکیم بن حزام بن خویلد» (از صحابه رسول خدا) سعی کردند او را «ولید الکعبه» معرفی کنند. آنها برای اثبات ادعای خود روایاتی جعلی از مصعب بن زبیر مطرح می کنند که می‌گوید «حکیم» در داخل خانه کعبه به دنیا آمده است، در حالی که این واقعه در برخی منابع اهل سنت و منابع شیعه رد شده است، و کاملاً روشن است که این موضوع برای تحت‌الشعاع قرار دادن تولد امام علی (علیه‌السّلام) در کعبه ساخته شده است.

برخی دیگر از آنها وقتی برای اثبات ادعای خود راه به جایی نبردند، ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام در کعبه – به بهانه اینکه این ولادت میان بتهای دوران جاهلیت درون کعبه صورت گرفته – را کوچک شمردند و چنین گفتند: «چون کعبه محل نگهداری بتها شده بود؛ لذا ولادت حضرت علی (ع) در آن اصلاً فضیلت به شمار نمی‌رود»! باید گفت همین کعبه‌ای که به گفته این کوردلان محل نگهداری بت‌ها بود و تولد در آن برای کسی فضیلت نمی‌آورد، چنان نزد خدا دارای فضیلت بود که از رسولش خواست قبله خودرا از مسجدالاقصی به سوی مسجدالحرام تغییر دهد، و این فرمان در حالی از سوی پروردگار متعال صادر شد که کعبه تا پیش از فتح مکه همچنان مملو از بتهای کوچک و بزرگ بود و رسول خدا (ص) با وجود این بتها به سویش نماز می‌گزارد. همچنین باید گفت اگر این ولادت دارای فضیلت نبود دشمنان اهل بیت این قدر تلاش نمی‌کردند با دروغ‌های متعدد، جعل سند و ادعاهای ساختگی بودنش، وقوع آن را انکار کنند.

دشمنان امیر المومنین علیه السلام (ناصبی‌ها) در طول تاریخ و با وجود تلاش‌های بی‌امان آنها برای تحریف روایات مرتبط با محل ولادت آن حضرت و یا کتمان کردن آن، نتوانستند این واقعیت غیر قابل انکار را از جویندگان حقیقت پنهان کنند؛ چراکه اراده خداوند بر این بوده که نور حق تا ابد آشکار بماند و این نشانه تا به امروز بر روی دیوار کعبه باقی بماند و حقانیت علی علیه السلام بعنوان جانشین برحق رسول خدا (ص) را فریاد بزند.

*اگر ولادت امیرالمومنین(ع) در کعبه را سرآغاز و سرآمد فضیلت‌های آن حضرت بدانیم، کدام یک از دیگر فضائل ایشان در این سطح از برجستگی قرار دارد؟

اگر فرض بر این بگذاریم که ولادت امام علی علیه السلام در کعبه تنها فضیلت آن حضرت به شمار می‌رود، همین یک فضیلت برای ما شیعیان کافی است که این امام را بزرگ و گرامی بداریم و قدر و منزلت آن حضرت را تا ابد پاس بداریم، اما باید گفت فضیلت آن حضرت تنها در معجزه ولادت ایشان محدود و خلاصه نمی‌شود بلکه با توجه به سیره زندگی منحصر به فرد و سرتاسر افتخار امیرالمومنین علی علیه‌السلام در ابعادی مانند ایمان، زهد، تقوا، شجاعت، عدالت، بلاغت و … مبالغه نیست اگر بگوییم با توجه به ابعاد و جودی و مجموع فضائل و کمالات ایشان، آن حضرت (ع) بعد از قرآن کریم معجزه بی‌نظیر پیامبر اکرم (ص) بود.

شیخ مفید(ره) در فرازی از زیارتنامه امیرمؤمنان در شب مبعث در وصف آن حضرت چقدر زیبا و گویا ایشان را به‌عنوان معجزه پیامبر اکرم (ص) مطرح کرده است: «الَّذِی جَعَلْتَهُ سَیْفاً لِنُبُوَّتِهِ وَ مُعْجِزاً لِرِسَالَتِهِ وَ دِلاَلَةً وَاضِحَةً لِحُجَّتِهِ»؛ آن که او را قرار دادی شمشیری برای نبوّتش (نبوّت پیامبر اکرم) و معجزه‌ای برای رسالتش و دلالتی روشن برای حجّتش.

در همین سیاق، ابن ندیم کتاب‌شناس و مورخ مشهور قرن چهارم هجری و در اثبات این موضوع، به نقل از محمد بن عمر بن واقد واقدی درباره امام علی علیه السلام چنین می‌نویسد: «وهو الذی روی أن علیاً علیه السلام کان من معجزات النبی صلی الله علیه وسلم کالعصا لموسی علیه السلام وإحیاء الموتی لعیسی بن مریم علیه السلام» …. واقدی (مورخ مشهور) می‌گفت: علی (علیه السلام) از معجزات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود؛ همانطور که عصا معجزه موسی (علیه السلام) و زنده کردن مردگان معجزه عیسی (علیه السلام) بود، علی بن ابی طالب (علیه السلام) هم معجزه پیامبر ما بود.

این مبحث را با شعری زیبا از میرداماد علیه الرحمه در مدح امیر المومنین علی علیه السلام و در اشاره به معجزه ولادت آن حضرت به پایان می‌رسانیم تا حسن ختامی بر آن باشد:

کالدر ولدت یا تمام الشرف                                                  
فی الکعبة و اتخذتها کالصدف
فاستقبلت الوجوه شطر الکعبة                                                 
و الکعبة وجهها تجاه النجف

همانند دُر زاده شدی ای همه ی شرف
و  کعبه را همچون صدفی برای خود قرار دادی
صورت‌ها (صورت نمازگزاران) همه رو به کعبه اند
در حالی که روی کعبه به سوی نجف است.
(منظور از روی کعبه ضلعی است که درٍ خانه خدا در آن قرار دارد)

* شاید بتوان گفت که حضرت علی علیه السلام از دست دوستان نادان و دشمنان قسم خورده خود به یک اندازه آزار دیدند، برخورد ایشان با این دو گروه چگونه بود؟

بله درست است، امام علی علیه السلام در زمان حیات خود گرفتار غالیان (غلات) و دشمنان جاهلی بود که درک صحیحی از جایگاه امیر المومنین (ع) نداشتند و همواره آن حضرت را آزار می‌دادند. این دشمنی و غلو همچنان نیز ادامه دارد و تقریباً در دوران همه ائمه معصومین علیهم السلام ادامه داشت.

غلوّ یک جریان فکری انحرافی است؛ به این معنا که انسان چیزی یا کسی را از آن حدی که هست بالاتر بداند. به‌طور مثال بگوید حضرت مسیح (ع) خدا یا فرزند خداست. یا امام علی (ع) خالق جهان است. غالیان کسانی بودند که رهبران دینی خود را فراتر از اندازه بشری می پنداشتند و صفات خدایی به آنان می دادند. برخی اعتقادات آنان عبارتند از: اعتقاد به الوهیت امام یا رهبر، نبوت ائمه(ع) و شبیه به آن.

روایت شده است که آن حضرت میان یاران خود نشسته بود. ناگاه زنى زیبا از کنار ایشان گذشت، آن قوم دیده بر او دوختند، فرمود: «همانا دیدگان این نرینگان به شهوت نگران است و این سبب هیجان است، هرگاه کسى از شما به زنى نگریست که او را خوش آمد با همسر خویش گرد آید که آن زن هم زنى چون زن خود اوست.» مردى از خوارج گفت: «خدایش این کافر را (امام علی) بکشد که چه فقیه دانایى است». ببینید جهل جماعت تا کجا پیش رفته بود که آنها با توجه به دیدن و درک ابعاد دست نیافتنی وجود پر برکت امیرالمومنین (ع) اما با این حال آن حضرت را به راحتی تکفیر کرده و کورکورانه و کوردلانه با ایشان دشمنی می‌کردند.

در زمان امیرالمومنین علی(ع) از پیدایش غالیانی که بتوان به طور یقین وجود آنان را اثبات کرد، چیزی گزارش نشده است؛ هر چند گزارش‌هایی از وجود فرقه‌ای به نام سبأیّه (پیروان عبداللّه بن سبأ) رسیده است، اما تحقیقات شیعه و سنی به ویژه مرحوم علامه عسکری، حکایت از آن دارد که اصل وجود چنین فرقه‌ای مورد انکار قرار گرفته است. علامه عسکری داستان‌سرایی سیف بن عمرو را خاستگاه پیدایش چنین فرقه‌ای در کتب حدیثی و تاریخی می‌داند. آن مرحوم در کتاب خود، عبد اللّه بن سبأ به تفصیل به این موضوع پرداخته است که می‌توان از علل و عوامل این فرقه‌تراشی، ضدیت با شیعه، توجیه اعمال و رفتار عثمان و سایر صحابه، توجیه جنگ‌های آن زمان و تخطئه برخی عقاید صحیح شیعه، همچون رجعت و مهدویت و نسبت دادن آن عقاید به عبداللّه بن سبأ را برشمرد که متأسفانه برخی از شیعیان مانند نوبختی در فرق الشیعة و سعد بن عبداللّه اشعری در المقالات و الفرق نیز این مطالب را آورده‌اند.

به هر حال در تاریخ آمده است، عقیده عبداللّه بن سبأ به وصایت علی(ع) و نسبت الوهیت به علی‌(ع) و حلول جزو الهی در وجود علی(ع) و امامان بعد از او و… است که امام علی(ع) نیز به شدت با وی برخورد کرده، حتّی در برخی روایات سوزاندن عبداللّه بن سبأ توسط آن حضرت گزارش شده است. هر چند مشهور آن است که عبداللّه بن سبأ را توبه داد و سپس او را به مدائن تبعید کرد، ولی وی در آنجا نیز دست از عقاید خود برنداشت و آنگاه که امام علی(ع) به شهادت رسید، شهادت آن حضرت را تکذیب کرد و گفت: حتی اگر مغز سر او را برای من در 70 لفاف بیاورید، به مردن او معتقد نخواهم شد.

در احادیث متعددی از ائمه معصومین علیهم السلام نقل شده است که ایشان به صراحت پدیده غلّو را نفی کرده و نسبت به آن هشدار داده‌اند. از پیامبر(ص) نقل شده است که از غلو در دین بر حذر باشید که پیشینیانِ شما را غلو در دین نابود ساخت. حضرت علی علیه السلام و دیگر ائمه معصومین علیهم السلام ضمن برخورد عادلانه با منکران ولایت، برخوردی قاطع با غلات داشتند. امام علی(ع) در این زمینه می‌فرمایند: «از غلو درباره ما حذر کنید» و در جایی دیگر نیز می‌فرمایند: «دو کس به خاطر من به هلاکت رسیدند: عاشق غالی و دشمن خشمگین».

*به عنوان حسن ختام این گفت‌وگو، اگر ممکن است کمی درباره جایگاه منکران ولایت امیرالمومنین نزد خدا بگویید.

بی‌شک منکران ولایت علی بن ابی طالب هیچ جایگاهی جز آتش دوزخ و خشم الهی ندارند. در اینجا ذکر این معجزه الهی در حق ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام لازم است تا جایگاه واقعی دشمنان و منکران ولایت ایشان آشکار شود.

هنگامى که رسول خدا(ص) در روزِ «غدیر خم»، على(ع) را به جانشینی خود منصوب کرد، چیزى نگذشت که این مسئله در بلاد و شهرها منتشر شد، مردی به نام «نعمان بن حارث فهرى» نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و با گستاخی گفت: «دعوتنا أن نشهد أن لا إله إلا الله، وأنک رسول الله فصدقناک»؛ ای محمد! به ما دستور دادى شهادت به یگانگى خدا و این که تو پیامبری بدهیم، ما هم شهادت دادیم… تا این که على را به جانشینى خود منصوب کردى، و گفتى : «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌ مَوْلاهُ». آیا این سخن از ناحیه خداست؟ پیامبرفرمود: «آری». نعمان گفت: «اللّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِک فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماء»؛ خدایا اگر این امر حقی است از سوی تو پس بر ما از آسمانت سنگ ببار، اینجا بود که سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت، همین جا بود که آیه «سَأَلَ سائلُ بِعَذَاب وَاقِع * لِلْکفِرِینَ لَیْس لَهُ دَافِعٌ * مِنَ اللَّهِ ذِی الْمَعَارِجِ » نازل شد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم